طلاق

 

 

یکی از معضلات اجتماعی طلاق است  ، بخش اول :  مسئله ایکه گاه جبراً برای بعضی خانواده ها ایجاد میشود .اما مسئله ایکه  ایجاد معضل کرده نحوه برخورد با آن  است . من نیز نظراتی که در این نوشته بیان میکنم  کاملاً شخصی میباشد و امیدوارم اگر درست بود  نتیجه قانونی و اجتماعی داشته باشد و اگر ایرادی داشت با اعلام نظرات خود من را راهنمایی کنید .

اما من اعتقاد دارم که اگر دو نفر به عنوان همسر نمیتوانند با هم زندگی کنند باید مثل گذشته نه چندان دور خیلی راحت  و بدون حضور در دادگاه و در کوتاه ترین زمان  با حضور دو شاهد در اولین دفتر خانه حضور پیدا کرده و نسبت به این عمل خود خواسته اقدام کنند . که نتیجه این روش و عدم اجرای این روش را میتوان از چند منظر مورد توجه قرار داد .

((یک )) : علت طلاق گاه لجبازی معمول زن و شوهر است که هر کدام میخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند و برای تهدید از طلاق سخن میگوینند . که اگر آن را با یک روش بی دردسر تجربه کنند بعد چند روز و یا چند هفته با پا در میانی  بزرکترها احتمال آشتی وجود دارد .

اما اگر با روشی که گفتم انجام نگیرد  نا خود آگاه مسائل زیل پیش میاید: ((1)) : معمولا در مراجعات مکرر به دادگاه آنقد ر برای هم کرکری میخوانند که به مرور زمان میل آشتی آنها به هم کمتر و حس کینه به مرور بیشتر میگردد . حتی در این مسیر حجب و حیای گذشته نه تنها نسبت به خودشان کمتر میشود که دامنه آن به خانواده ها نیز کشیده میشود و آن حجب و حیا ،  نسبت به بزر گترها نیز کمتر میشود و پل ارتباطی اصلی نیز خراب میشود ودر آشتی و پا درمیانی هر چه میگذ رد کمرنگتر میگردد . ((2)) :  در این در گیریها گاه آنقدر تعادل روحی به هم میریزد که منجر به توحین به یکدیگر میگردد (( یک جرم )) و گاه منجر به کتک کاری میشود  (( یک جرم دیگر )) گاه نیز موجب قتل میشود  ((باز یک جرم دیگر )) و نهایتاً خاطی مجازات میشود  (( یک تاسف بزرگ )) .... آیا بهتر نبود با همان روش که من گفتم کار به پایان میرسید و این همه عواقب که من کوتاه و به اختصار  نوشتم  پیش نمیآمد . وچه بسیار مسائل دیگر که جای طرح آن نیست. ((3)) : اگر در این زندگی بچه ای باشد ، در روش اول آسیب کمتری میبیند تا در روش دوم و قانون فعلی ، 

((دو )) : اما گاه طلاق از بی میلی همسرها با یکدیگر انجام میگیرد . و طو لانی شدن آن عواقب خاص خود را به همراه دارد. که به چند مورد آن اشاره میکنم . ((1)) : نیاز زن و شوهر به ایجاد روابط نزدیک اجتناب ناپذیر است و وقتی در گیری آنها طولانی میشود خیانت قدم جلو گذاشته و آنها را درگیر یک معضل جدید میکند. ((یک جرم )) و این ارتباط با غیر گاه نا مشروع میشود خصوصاً برای زنها ((یک جرم دیگر )) و اگر این ارتبا نامشروع باشد وبا یک  شبیه خود دیگر که  هوابق بد تر دارد ((باز یک جرم دیگر بنام زنای محصنه )) که مجازاتش اصلاً خوشایند نیست ، ((ویک تاسف بزرگ دیگر )) که هم جبران پذیر نیست و هم به بی آبرویش نمی ارزد. ((2)) : اما گاه همان نیازی که گفته شد باعث میشود که مرد خود را درگیر یک زندگی جدید نماید به نام ازدواج مجدد که خود این مسئله جدای از معضلات خاص خودش ، در اکثر موارد و در چنین شرایط درگیری ، سر انجام خوشی نخواهد داشت و تاثیر درگیری ازدواج اول ، ازدواج دوم را نیز خراب میکند . و اینجاست که باید توجه داشت به قانون الهی که هر چند میگوید طلاق عرش خدا را به لرزه در میآورد ، ولی ما با روشها و قوانین نا بجا ، باعث میشویم گاه یک انسان خدا جو و  خدا پرست درگیر مسسائلی گردد که عرش خدا بیشتر به لرزه افتد . پس چه بهتر این طلاق در ساده ترین روش انجام پذیرد .

((سه )): گاه طلاق از مسائل نا گفته  زن و شوهر بوجود میآید که مایلند بی سر صد ا از هم جدا شوند و با این حالت آبروی طرفین حفظ بماند و حتی دوست ندارند در هیچ مرجعی توضیح آنرا بدهند . ولی در پلهای دادسرا و دادگاه و بعد از چند روز با توجه به صفت فضولی که در ایرانیها هم کم نیست، این راز لو میرود و زندگی آینده این زن و مرد نیز به هم میریزد .

بنابر این در پایان بخش اول گفتارم  باز متذکر میشوم که روشها و قوانین فعلی برای طلاق ، آسیبهای اجتماعی بیشتری را به همراه دارد که باید اصلاح گردد.

  

 

 

 

 

تسخیر لانه جاسوسی

 

 

سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و روز دانش آموز بر همه آزادیخواهان مبارک باد 

 

 

 

 

 

 

 

ترور و تروریست بخش دوم

 

 

 

 

ترور و تروریست بخش دوم :  ما در بخش اول به این نتیجه رسیدیم که ترور ماهیتاً در چند بخش باید مورد بررسی قرار بگیرد :(( یک )): علت ترور بررسی شود . ((دو)): شخصیت ترور شده . ((سه )) : ترور کننده. ((چهار )): آیا همه ترور ها مردود است؟ ((پنج)): مجوز ترور از طرف کی باشد مجاز و مشروع است.

و حالا میخواهیم بررسی کنیم که چرا تعدد رای در مجوزها جهت انجام ترور ایجاد شده است؟؟؟وقتی به این موضوع میخواهیم رسیدگی کنیم باید توجه داشته باشیم که تعدد آیینها ، ایدولوژیها ، مسلکها و مکاتب ، باعث اصلی این تعدد افکار در جهت مسئله ترور است .

سیاستمدارها((خصوصاً غربیها)) برای آزادی بیشتر در اقدامات خود عمدتاً بصورت مخفی تشکیلاتی را برای این کار ایجاد میکنند ، و گاه نیز با توجیهاتی  که بر گرفته از قوانیین استکباری خود شان میباشد بصورت علنی به این اقدام دست میزنند و در هر دو مورد چون خود فاعل آن هستند مجاز ومشروع میدانندو هر نوع حرکتی که بر گرفته از دفاع از حقوق انسانی و مخالفت علیه استکبار و سیاستهای ناجوانمردانه آنها باشد را یک عمل غیر مشروع و غیر مجاز میدانند. بنابراین همانگونه که قبلاً نیز به آن اشاره گردیده بود بهترین راه تشخیص برای مجاز وغیر مجاز بودن آن در گام اول مذهب است و در بررسی دوم نوع مذهب است که با یک بررسی منطقی و اصولی باید به این نتایج رسید. ولی آنچه مسلم است اگر اختیار مجوز در دست بنده باشد هرچه زمان به جلو برود اوضاع از این که هست بدتر خواهد شد. و تنها راه کنترل و تعدیل در مجازاتها راه الهی و استنباط از احکام الهیست .

هرچند لازم به ذکر استکه عمدتاً کسانی که خود را مدافع حقوق بشر میدانند و کرسیهای بین المللی را اشغال کرده اند سردمداران تروریست جهانی هستند و به اسم تلاش برای مردم کشورشان هر گونه ظلم و ترور شخصیتهای مزاحم را مجاز میداند . در حالی که خود مدعی داشتن دینی هستند که سر شار از محبت است!! در حالی که خود بویی از محبت نبرده اند.

جنگها و حضور غیر مشروع در کشورهای مختلف جهان سوم همگی حاکی از سیاست های نامشروع آنهاست. که متاسفانه بعضی از خود بیگانه داخلی در هر کشوری که آنها قدم میگذارند بانیان گسترش همان فرهنگ و سیاست نا مشروع هستند و برای انحراف افکار عمومی و توجیه در علت حضورشان ، با بمب گذاریها و کشتار مردم بی دفاع که به دست عوامل خودشان انجام میگیرد ، سعی در موجه جلوه دادن حضور خودشان دارند و فکر میکنند مردم مثل خود آنها خر هستند و نمیفهمند. ولی چرا بعضی در داخل هر کشور با همدستی و خیانت به ملت خود آب به آسیاب دشمن ریخته و اینگونه خود را فدایی غربیان میدانند ، میتواند چند علت اساسی داشته باشد.  اولا ً دوری از دین و ایمان و باور به وجود خداوند  و روز جزا .از مورد اصلی میباشد که میتواند یک نفر را انسان و یا انسان نما کند.  ثانیاً  عقده های روحی و روانی و عشق به تفریحات دنیوی و لذتهای خارج از اندازه و......................باعث میشود که یک نفر بدنبال کسب درآمدهای غیر مشروع باشد که یک راه آن خیانت است و غافل از اینکه خود نیز یکی از قربانیان همین خیانت است و وقتی متوجه اشتباهات خود میشوند که جای جبران نیست. مثل راه دادن دزدان توسط یکی از ساکنان یک منزل است که اموال خود او نیز در این ورود مورد سرقت قرار میگیرد و  خود آن شخص نیز متضرر میشود.

ثالثا ،: گاه پیش میآید که یک مکتب و یا شخصیتهای سیاسی یا مذهبی از یک خود خواهی کاذب و تصور بر اینکه چون تعدادی طرفدار دارند پس مجاز به ورود در ذات هر مسئله ای هستند و ایمان کاذب به این باور غلط ، آن شخص یا بانیان آن مکتب را وادار به حرکت در مسیری میکند که به اشتباه درست میدانند که تنها را نجات شناخت بیشتر به مبانی و دوری از خود خواهی و خود رایی است . تا با عنایت به فضل و رحمت خدا در مسیر در ست قرار گیرند

لذا در پایان باز تاکید میکنم که هیچ شخص ، گروه، دولتمردی ، حق دادن مجوز به قتل افراد بصورت فردی و جمعی نخواهد داشت مگر آنکه ریشه منطقی ، مذهبی ، الهی داشته باشد که عموما، چون احکام الهی با فطرت انسانها نیز منطبق است ، تشخیص آن در صورتی که با توکل به خدا و عدم اعناد و کینه ورزی باشد ، آسان است. و باید فقط در راستای مجوزهای الهی باشد.