متن سخنرانی دکتر روحانی در سازمان ملل





متن کامل سخنان دکتر روحانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و اله الطاهرین و صحبه المنتجبین»

آقای رئیس،آقای دبیرکل، عالیجنابان،خانم ها و آقایان

در آغاز مایلم تبریکات صمیمانه خود را به مناسبت انتخاب شایسته جنابعالی به ریاست مجمع عمومی ابراز نموده و از تلاش های جناب آقای بان کی مون نیز تقدیر نمایم.

آقای رییس

جهان ما جهانی پر از بیم و امید است: بیم جنگ و مناسبات خصومت آمیز منطقه ای و جهانی، بیم رویارویی هویت های مرگبار مذهبی، قومی و ملی، بیم نهادینه شدن خشونت و افراطی گری، بیم فقر و تبعیض خُرد کننده، بیم تباهی و نابودی منابع حیاتی، بیم بی توجهی به کرامت و حقوق انسان و بیم غفلت از اخلاق.

در برابر همه این بیم ها، امیدهای جدیدی نیز وجود دارد: امید اقبال مردم و نخبگان در سراسر جهان به "آری برای صلح و نه برای جنگ"، و امید به ترجیح گفت و گو بر ستیز و اعتدال بر افراط.

یک نمونه زنده، گزینش هوشیارانه امید و تدبیر و اعتدال توسط مردم بزرگ ایران در انتخابات اخیر است که با تبلور مردم سالاری دینی و انتقال آرام قدرت اجرائی، نشان داد که ایران لنگرگاه ثبات در دریای ناآرامی های منطقه ای است. اعتقاد راسخ حکومت و مردم ما به صلح پایدار، ثبات، آرامش، حل مسالمت آمیز مناقشات و تکیه بر آراء عمومی به عنوان پشتوانه قدرت، مقبولیت و مشروعیت، نقشی والا در فراهم کردن چنین محیط امنی داشته است. 

آقای رئیس،خانم ها و آقایان

دوران حساس انتقالی کنونی در روابط بین الملل مشحون از خطرات و البته توأم با فرصت های کم نظیری است. هرگونه محاسبه نادرست از وضعیت خود و دیگران، آسیب های تاریخی را در بر دارد تا جایی که خطای یک بازیگر، اثرات منفی بر همگان خواهد داشت. آسیب پذیری، پدیده ای جهانی و فراگیر شده است. 

در این گذر حساس در تاریخ مناسبات جهانی، عصر بازی های با حاصل جمع صفر پایان یافته است؛ ولی هنوز معدودی از بازیگران روش ها و ابزارهای کهنه شده و عمیقاً ناکارآمد را بکار می گیرند تا برتری و سلطه پیشین خود را حفظ کنند. نظامی گری و استفاده از ابزارهای نظامی و خشن برای انقیاد دیگران، نمونه ناکارآمدی از تداوم کنش های کهنه در شرایط نوین است.

اقدامات زورمدارانه اقتصادی و نظامی برای حفظ و تداوم سلطه و برتری گذشته، با مجموعه ای از قالب های مفهومی همراه شده که همگی ضد صلح، ضد امنیت، ضد کرامت انسانی و ضد آرمان های بشری می باشند. از جمله این قالب های مفهومی، یکسان سازی جوامع و تعمیم ارزش های غربی بعنوان ارزش های جهانی است. قالب دیگر، حفظ فرهنگ جنگ سرد و تقسیم دو اردوگاهی جهان به "مای برتر" و "دیگران دون تر" می باشد. قالب دیگر مفهومی، ایجاد ترس و تهدید، از برآمدن بازیگران نوظهور در جامعه جهانی است.

در چنین فضائی، خشونت های دولتی و غیردولتی، مذهبی و فرقه ای و حتی نژادی افزایش یافته و هیچ تضمینی وجود ندارد که دوران آرامش بین قدرت های بزرگ نیز در دام گفتمان ها، رفتارها و کردارهای خشن گرفتار نیاید. تاثیر فاجعه بار روایت های افراطی و خشن را نباید دست کم گرفت. 

در این میان، خشونتِ راهبردی که در تلاش برای حذف بازیگران منطقه ای از فضای عمل طبیعی آنها، سیاست های موسوم به مهار، تغییر نظام های سیاسی از بیرون مرزها و تلاشی که برای بر هم زدن حدود و ثغور سیاسی متبلور می شود، بسیار خطرناک و تنش آفرین است.

در گفتمان متعارف سیاسی بین المللی، یک مرکز متمدّن با حاشیه های غیرمتمدن به تصویر در آمده است. در این تصویر نسبتِ کانون قدرت جهانی و حاشیه ها، نسبتی آمرانه قلمداد شده است. گفتمان مرکزگرایی شمال و حاشیه گرایی جنوب سبب استقرار نوعی نظم تک گویی و مونولوگ در سطح روابط بین المللی شده است. ایجاد مرزهای نادرست هویتی و بیگانه ستیزی های خشن رایج نتیجه قهرمانی این گفتمان است.گفتمان های تبلیغاتی و بی اساس دین ستیزانه، اسلام هراسانه، شیعه هراسانه و ایران هراسانه به واقع تهدیدی جدی علیه ثبات جهانی و امنیت انسانی است.

این گفتمان تبلیغاتی، با طرح و القای تهدیدات فرضی و خیالی شکل خطرناکی به خود گرفته است. یکی از این تهدیدات خیالی، خطر موهوم ایران است. به بهانه این تهدید موهوم، چه اقدامات ناهنجار و چه جنایت ها در سه دهه گذشته صورت نگرفته است؟ تسلیح صدام حسین به سلاح های شیمیایی و حمایت طالبان تنها نمونه ای از این جنایت هاست. صریحاً و با قاطعیت تمام و با استناد به مدارک و شواهد متقن اعلام می دارم که آنهائی که دم از تهدید ایران می زنند، یا خود تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی اند یا به تهدید دامن می زنند. ایران نه فقط تهدید نیست، بلکه در آرمان و عمل، پیوسته منادی صلحِ عادلانه و امنیت همه جانبه بوده است. 

آقای رئیس؛ خانم ها؛ آقایان

درکمتر نقطه ای از جهان، خشونت مانند غرب آسیا و شمال آفریقا خانمان سوز بوده است. مداخله نظامی در افغانستان، جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران، اشغال کویت، مداخله نظامی علیه عراق و رفتار خشن سرکوبگرانه علیه مردم فلسطین، ترور شخصیت های سیاسی و مردم عادی در ایران و بمب گذاری در کشورهای منطقه نظیر عراق، افغانستان و لبنان نمونه هایی از خشونت در سه دهه گذشته در این منطقه اند. 

آنچه بر مردم مظلوم فلسطین می رود، چیزی جز یک خشونت ساختاری نیست. سرزمین فلسطین در اشغال است. حقوق اولیه فلسطینیان به طور فاجعه باری نقض می شود و آنها از بازگشت به خانه، محل تولد و دسترسی به سرزمین مادری محرومند. جنایاتی که بر مردم بی گناه فلسطین می رود، خشونت نهادینه ای را به نمایش می گذارد که برای توصیف آن، آپارتاید مفهوم و واژه کم وزنی بنظر می آید.

فاجعه انسانی در سوریه نمونه دردناکی از گسترش فاجعه آمیز خشونت و افراط در منطقه ماست. از ابتدای بحران و از زمانی که برخی از بازیگران منطقه ای و بین المللی با سرازیر کردن منابع تسلیحاتی و اطلاعاتی و تقویت گروه های افراطی، سعی در نظامی کردن این بحران داشتند، ما تأکید کردیم که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد. نمی توان اهداف استراتژیک و توسعه طلبانه و بهم ریختن توازن و تعادل های منطقه ای را با پنهان شدن پشت کلمات بشردوستانه، تحقق بخشید. هدف مشترک جامعه بین المللی باید خاتمه سریع به کشتار مردم بی گناه باشد. ما ضمن محکوم کردن هرگونه استفاده از سلاح های شیمیایی، از پذیرش کنوانسیون منع سلاح های شیمیایی توسط سوریه استقبال می کنیم و بر این باوریم که دستیابی گروه های افراطی و تروریست به این سلاح ها بزرگترین خطر فراروی منطقه است که باید مدنظر قرار گیرد. همزمان استفاده غیر قانونی و غیرکارآمد از تهدید یا استفاده از زور، تنها به گسترش خشونت و بحران در منطقه دامن خواهد زد.

تروریزم و کشتن انسان های بی گناه، اوج افراط و خشونت است. تروریزم، بلائی خشن، فراگیر و فرامرزی است. اما خشونت ها و افراط هائی که تحت عنوان مبارزه با تروریزم و از جمله استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین علیه مردم بی گناه صورت می گیرد نیز محکوم است. در اینجا باید از ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط جنایتکاران نیز سخن بگویم. آنها به چه جرمی ترور شدند؟ سوالی که از ملل متحد و شورای امنیت باید پرسید این است که آیا ترورکنندگان محکوم شدند؟ 

تحریم های غیر عادلانه،به عنوان جلوه دیگری از خشونت، ذاتاً ضد صلح و ضد بشری هستند که برخلاف تبلیغات تحریم گران، دولت ها و نخبگان سیاسی را هدف قرار نمی دهند، بلکه بیش از همه، مردمان عادی را قربانی دعواهای سیاسی خود می کنند. میلیون ها عراقی را فراموش نکنیم که در اثر تحریم هائی که با زَروَرق های حقوقی در نهادهای بین المللی پیچیده شده بودند، آسیب دیدند؛ جان باختند؛و هنوز عده قابل توجهی از آنها در سرتاسر زندگی باید زجر بکشند. این تحریم ها خشونت آمیزند. هوشمند و غیر هوشمند ویک جانبه و چند جانبه ندارند. این تحریم ها ناقض حقوق مسلم بشری، از جمله حق صلح، حق توسعه، حق دسترسی به بهداشت، حق آموزش و فراتر از همه حق حیات می باشند. نتیجه تحریم ها، علیرغم هرگونه لفاظی و بازی با واژه ها، همان آتش افروزی و جنگ طلبی و نابودی انسان هاست. این آتش فقط دامن قربانیان تحریم را نمی گیرد، بلکه به اقتصاد وزندگی مردمِ جوامع تحریم کننده نیز، لطمه وارد می کند.

آقای رئیس، خانم ها و آقایان

خشونت و افراط امروز نه تنها ابعاد مادّی، بلکه ابعاد معنوی زندگی انسان و جامعة امروز را در بر گرفته است. خشونت و افراط جایی برای مدارا و تفاهم که لازمة زندگی انسان و جامعة مدرن است نمی گذارد. نابردباری مسئلة امروز جهان ماست؛ باید بردباری را در پرتو اندیشه های دینی، رویکردهای فرهنگی و رهیافت های سیاسی تقویت کرد. جامعه انسانی را باید از مرحلة بردباری منفی به مرحلة تعاون مشترک ارتقا داد. دیگران را نباید فقط تحمّل کرد بلکه باید با دیگران کار کرد. 

مردم جهان از جنگ، خشونت و افراط خسته اند و این فرصتی بی نظیر است. آنها امید به تغییر وضعیت کنونی دارند. جمهوری اسلامی ایران باور دارد که با ترکیب هوشمندانه ای از امید و اعتدال می توان همه چالش ها را مدیریت کرد. جنگ افروزان می خواهند امیدها را بخشکانند. در حالی که امید به تغییر مثبت، مفهومی فطری، دینی، فراگیر و جهانی است. 

زیربنای امید، باور به اراده عمومی مردم جهان برای مبارزه با خشونت و افراط، تغییر پذیری، مخالفت با ساختارهای تحمیلی، بها دادن به گزینش و عمل مسئولانه انسانی است. امید، بی تردید یکی از بزرگترین نعمت های خداوند مهربان به همه انسان هاست. اعتدال نیز به معنای حرکت خردمندانه، هوشمندانه، زمان مند و مکان مند در تلفیق آرمان های والا، گزینش راهبردهای اثرگذار و در نظر گرفتن واقعیت هاست.

مردم ایران در انتخابات اخیر درحرکتی هوشمندانه به گفتمان امید و تدبیر و اعتدال رای دادند.ترکیب امید و تدبیر و اعتدال در سیاست خارجی به آن معناست که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای نسبت به امنیت منطقه و جهان، مسئولانه برخورد می کند و آمادگی همکاری چند جانبه و همه جانبه با سایر بازیگران مسئول در این عرصه ها را دارد. ما از صلح مبتنی بر دموکراسی و صندوق رأی در همه جای جهان از جمله در سوریه و بحرین و دیگر کشورهای منطقه دفاع می کنیم و معتقدیم راه های خشونت آمیز برای بحران های جهانی وجود ندارد و تنها به کمک خرد انسانی و با تعامل و اعتدال می توان بر واقعیت های تلخ جامعه بشری غلبه کرد. لذا تضمین صلح و دموکراسی، و تأمین منافع مشروع همه کشورها در جهان، و از جمله در منطقه خاورمیانه، با نظامیگری محقق نمی شود.

ایران بدنبال راه حل مسایل و نه تولید مشکلات است. هیچ پرونده و موضوعی نیست که با امید و اعتدال، با احترام متقابل و با نفی خشونت و افراط قابل حل نباشد. اجازه دهید به پرونده هسته ای ایران اشاره کنم. پذیرش حق طبیعی، قانونی و مسلم ایران، بفرموده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، ساده ترین راه حل این موضوع است. این یک شعار سیاسی نیست. بلکه بر اساس شناخت عمیق وضعیت فن آوری در ایران، شرایط بین المللی و پایان بازی ها با حاصل جمع صفر و ضرورت یافتن اهداف و منافع مشترک برای رسیدن به تفاهم و امنیت مشترک است. به عبارت دیگر، ایران و دیگر کنشگران باید دو هدف مشترک را به عنوان دو قسمت غیرقابل تفکیکِ راه حل سیاسی پرونده هسته ای ایران دنبال نمایند.

1- برنامه هسته ای ایران و همه کشورهای دیگر می باید تنها در جهت اهداف صلح آمیز باشد. من اینجا به صراحت اعلام می کنم که این هدف،صرف نظر از مواضع دیگر بازیگران، هدف جمهوری اسلامی ایران بوده و خواهد بود. سلاح هسته ای و کشتار جمعی هیچ جایگاهی در دکترین دفاعی ایران نداشته و با باورهای بنیادین مذهبی و اخلاقی ما در تعارض است. منافع ملی ما ایجاب می کند که هر گونه نگرانی منطقی پیرامون برنامه هسته ای ایران را مرتفع نماییم. 

2- هدف دوم یعنی پذیرش اعمال حق غنی سازی و سایر حقوق هسته ای در خاک ایران تنها راه تامین هدف اول است. دانش هسته ای در ایران بومی شده و فن آوری هسته ای از جمله غنی سازی به مرحله تولید انبوه رسیده است. لذا تصور اینکه با مانع شدن ازبرنامه هسته ای ایران از طریق اعمال فشارهای غیرقانونی می توان صلح آمیز بودن چنین برنامه ای را تضمین کرد موهوم و به غایت غیر واقع بینانه است.

لذا جمهوری اسلامی ایران ضمن پافشاری بر اعمال حقوق خود و ضرورت احترام و همکاری بین المللی در اعمال این حقوق، آماده گفتگوهای بدون تأخیر برای اعتمادسازی متقابل ورفع دوسویه ابهامات از طریق شفافیت کامل می باشد. 

ایران به دنبال تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک با دیگر کشورهاست و در این چارچوب در پی افزایش تنش با ایالات متحده آمریکا نیز نیست. من سخنان امروز پرزیدنت اوباما را با دقت دنبال کردم ؛ در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروه های فشار جنگ طلب، می توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بین المللی باید مبنا باشد؛ البته در این زمینه انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای واحد است.

آقای رئیس، خانم ها و آقایان

در این سال ها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که "گزینه جنگ روی میز است" ، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد وغیرقانونی بگویم "صلح در دسترس است." پس به نام جمهوری اسلامی ایران در گام نخست پیشنهاد می کنم طرح "جهان علیه خشونت و افراطی گری" در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گیرد و همه دولت ها و سازمان های بین المللی و نهاد مدنی تلاش های جدیدی را برای سوق دادن جهان به این سو سامان دهند. باید به جای گزینة ناکارآمد "ائتلاف برای جنگ" در مناطق مختلف جهان به "ائتلاف برای صلح پایدار" در سراسر جهان اندیشید. امروز جمهوری اسلامی ایران شما و همه جامعة جهانی را به برداشتن گامی فراپیش می خواند؛ دعوتِ "جهان علیه خشونت و افراطی گری"؛ ما باید بپذیریم و بتوانیم در اینجا افقی را بگشاییم که درآن به جای جنگ، صلح،به جای خشونت، مدارا، به جای خونریزی، پیشرفت،به جای تبعیض، عدالت،به جای فقر، برخورداری و به جای استبداد، آزادی درسراسرجهان بهتردیده شود. به گفته فردوسی، شاعر بلند آوازه ایران؛

بکوشید نیکی به کارآورید چو دیدید سرما، بهار آورید

علیرغم همه مشکلات، من عمیقاً به آینده امیدوارم. با همبستگی جهانی علیه خشونت و افراط، تردیدی ندارم که آینده روشن است. اعتدال، آینده جهان را درخشان خواهد کرد. امید من، علاوه بر تجارب شخصی و ملی، از این باور مشترک همه ادیان آسمانی نشأت می گیرد که جهان را سرانجامی نیکوست و روشن که : «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون».


آقای رییس متشکرم


 


حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی

  

 سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی مبارک باد

 

 

 

به امید اینکه امسال به معنای واقعی پا برهنه ها پیروز میدان باشند. 

تسخیر لانه جاسوسی

 

 

سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و روز دانش آموز بر همه آزادیخواهان مبارک باد 

 

 

 

 

 

 

 

ترور و تروریست بخش دوم

 

 

 

 

ترور و تروریست بخش دوم :  ما در بخش اول به این نتیجه رسیدیم که ترور ماهیتاً در چند بخش باید مورد بررسی قرار بگیرد :(( یک )): علت ترور بررسی شود . ((دو)): شخصیت ترور شده . ((سه )) : ترور کننده. ((چهار )): آیا همه ترور ها مردود است؟ ((پنج)): مجوز ترور از طرف کی باشد مجاز و مشروع است.

و حالا میخواهیم بررسی کنیم که چرا تعدد رای در مجوزها جهت انجام ترور ایجاد شده است؟؟؟وقتی به این موضوع میخواهیم رسیدگی کنیم باید توجه داشته باشیم که تعدد آیینها ، ایدولوژیها ، مسلکها و مکاتب ، باعث اصلی این تعدد افکار در جهت مسئله ترور است .

سیاستمدارها((خصوصاً غربیها)) برای آزادی بیشتر در اقدامات خود عمدتاً بصورت مخفی تشکیلاتی را برای این کار ایجاد میکنند ، و گاه نیز با توجیهاتی  که بر گرفته از قوانیین استکباری خود شان میباشد بصورت علنی به این اقدام دست میزنند و در هر دو مورد چون خود فاعل آن هستند مجاز ومشروع میدانندو هر نوع حرکتی که بر گرفته از دفاع از حقوق انسانی و مخالفت علیه استکبار و سیاستهای ناجوانمردانه آنها باشد را یک عمل غیر مشروع و غیر مجاز میدانند. بنابراین همانگونه که قبلاً نیز به آن اشاره گردیده بود بهترین راه تشخیص برای مجاز وغیر مجاز بودن آن در گام اول مذهب است و در بررسی دوم نوع مذهب است که با یک بررسی منطقی و اصولی باید به این نتایج رسید. ولی آنچه مسلم است اگر اختیار مجوز در دست بنده باشد هرچه زمان به جلو برود اوضاع از این که هست بدتر خواهد شد. و تنها راه کنترل و تعدیل در مجازاتها راه الهی و استنباط از احکام الهیست .

هرچند لازم به ذکر استکه عمدتاً کسانی که خود را مدافع حقوق بشر میدانند و کرسیهای بین المللی را اشغال کرده اند سردمداران تروریست جهانی هستند و به اسم تلاش برای مردم کشورشان هر گونه ظلم و ترور شخصیتهای مزاحم را مجاز میداند . در حالی که خود مدعی داشتن دینی هستند که سر شار از محبت است!! در حالی که خود بویی از محبت نبرده اند.

جنگها و حضور غیر مشروع در کشورهای مختلف جهان سوم همگی حاکی از سیاست های نامشروع آنهاست. که متاسفانه بعضی از خود بیگانه داخلی در هر کشوری که آنها قدم میگذارند بانیان گسترش همان فرهنگ و سیاست نا مشروع هستند و برای انحراف افکار عمومی و توجیه در علت حضورشان ، با بمب گذاریها و کشتار مردم بی دفاع که به دست عوامل خودشان انجام میگیرد ، سعی در موجه جلوه دادن حضور خودشان دارند و فکر میکنند مردم مثل خود آنها خر هستند و نمیفهمند. ولی چرا بعضی در داخل هر کشور با همدستی و خیانت به ملت خود آب به آسیاب دشمن ریخته و اینگونه خود را فدایی غربیان میدانند ، میتواند چند علت اساسی داشته باشد.  اولا ً دوری از دین و ایمان و باور به وجود خداوند  و روز جزا .از مورد اصلی میباشد که میتواند یک نفر را انسان و یا انسان نما کند.  ثانیاً  عقده های روحی و روانی و عشق به تفریحات دنیوی و لذتهای خارج از اندازه و......................باعث میشود که یک نفر بدنبال کسب درآمدهای غیر مشروع باشد که یک راه آن خیانت است و غافل از اینکه خود نیز یکی از قربانیان همین خیانت است و وقتی متوجه اشتباهات خود میشوند که جای جبران نیست. مثل راه دادن دزدان توسط یکی از ساکنان یک منزل است که اموال خود او نیز در این ورود مورد سرقت قرار میگیرد و  خود آن شخص نیز متضرر میشود.

ثالثا ،: گاه پیش میآید که یک مکتب و یا شخصیتهای سیاسی یا مذهبی از یک خود خواهی کاذب و تصور بر اینکه چون تعدادی طرفدار دارند پس مجاز به ورود در ذات هر مسئله ای هستند و ایمان کاذب به این باور غلط ، آن شخص یا بانیان آن مکتب را وادار به حرکت در مسیری میکند که به اشتباه درست میدانند که تنها را نجات شناخت بیشتر به مبانی و دوری از خود خواهی و خود رایی است . تا با عنایت به فضل و رحمت خدا در مسیر در ست قرار گیرند

لذا در پایان باز تاکید میکنم که هیچ شخص ، گروه، دولتمردی ، حق دادن مجوز به قتل افراد بصورت فردی و جمعی نخواهد داشت مگر آنکه ریشه منطقی ، مذهبی ، الهی داشته باشد که عموما، چون احکام الهی با فطرت انسانها نیز منطبق است ، تشخیص آن در صورتی که با توکل به خدا و عدم اعناد و کینه ورزی باشد ، آسان است. و باید فقط در راستای مجوزهای الهی باشد.

ترور و ترو ر یست

 

 

 

ترور  و  تروریست ( بخش اول ) :  یکی از معظلات قرن حاضر که زیاد با لفظ آن بازی میگردد همین واژه است که خود واژه نیز در این زمان ترور شده و همه گونه مورد آزار قرار میگیرد. آنچه در اذهان جا گرفته  کشتنی است که از سر حق نبا شد . اما در کل میخواهیم کلی تر صحبت کنیم. و اصولا اگر در این زمان در مباحث از کلیت خارج شویم و بخواهیم در گرد جزئیات بگردیم ، سر در گم شده و عاقبت نیز به بیراه خواهیم رفت .  بنابراین در این وبلاگ همیشه سعی من در این بوده که کمتر به جز ئیات بپردازم . عمدتاً موفقیت را در بیان کلیات میبینم . فرض کنید اگر در ریاضی  علائم و فرمولها نبود وقرار بود همه چیز با ذکر ریز آن نوشته شود در بسیاری از مباحث عمر نویسنده به پایان میرسید و بسیار از معادلات حل نشده میماند. لذا  در این مبحث نیز ما  اول بصورت کلی چند مطلب را باید برای خود روشن کنیم.

{{یک }}  :  آنکه نتیجه یک ترور اگر به قصد جان باشد نه غیر جان ، عاقبت نهایی اش مرگ است. مسئله ای که همه، دیر یا زود با آن روبرو میشویم. پس آنچه در نتیجه آن است عمومیست ،و  مهم قبل از ترور  است  که باید ببینیم  چه کرده ایم که مورد ترور قرار میگریم.  ارزشهای اصلی به قبل از ترور وعملکرد خود انسان برمیگردد. آیا در مسیر درست بوده ایم که بد کاران برای رفع از وجودمان ما را ترور  کرده اند. یا آنقدر ستمگر بوده ایم که مورد هجوم گرو های مخالف قرار گرفته ایم و ماراترور کرده اند. بنابراین در همین ابتدا به یک نتیجه اصولی میرسیم که ترور دو وجه مثبت و منفی دارد.؟!  و اگر این دو وجه نبود تروریستها توجیهی برای عملکرد خود نداشتند.  و  از طرفی گاه این ترور از حالت فردی در میآید و جنبه جمعی میگیرد . گاه آنقدر این جنبه جمعی آن بزرگ میشود که تبدیل به جنگ میشود و و در اصل یک ترور کلان .؟؟؟!!! و در عاقبت عمده این ترورها چه در حالت فردی باشد و یا به دید من در حد کلان آن نتیجه مرگ به آن الصاق گردیده ، از موارد مجروحیت و مصدومیت غافل نمیشویم. که در مواردی این چنین میشود، ولی اصل قضیه را عوض نمیکند.  و نفس  از بین بردن است.

حال میخواهیم مسئله را باز تر کنیم و آن اینکه از خاصیت های دنیا از بین رفتن و تغییر و تبدیل است . بنابراین روند ترور و جنگ جزء همین تغییر و تبدیلها میباشد که باز مهم استکه قبل از این چه کرده ایم و آنچه در این تبدیل باقی میگذاریم چه است . آیا میوه یک درخت سالم هستیم یا میوه .................................اینکه چگونه به پایان دنیا رسیده ایم یک بحث است وآنکه از این پایان چه نتیجه ای مانده است یک بحث دیگر.

اگر بخواهیم با مثال پیش برویم و به چند نمونه جز ، اشاره کنیم: مثل ترور حضرت علی (ع) و معادل آن ترور خیانتکارانی که توسط گروه های مذهبی کشته شده اند. هر دو جنبه ترور داشته ...................اما این کجا و آن کجا. 

و باز مسئله را باز تر می کنیم ، و آن نقطه مقابل مفعول ترور است بعبارتی فاعل آن و تروریست . ؟ و باز به عباتی دیگر قاتل....؟ وقتی بحث به قتل و کشتن میرسد ، باید دقت بیشتری داشته باشیم ، چرا که ما نیز به نوعی قاتل هستیم و هر کدام از ما در طول زندگی خود یک موجود زنده را کشته ایم . حال خواسته ویا نخواسته ، وعمدتا دلیلهایمان این بوده که یک موجود مزاحم . موزی ، و خطرناک را کشته ایم. و کسی هم مخالفت نمیکند چرا که با یک اصول کلی ما نیز آن دلایل را قبول میکنیم . وهمین دلایل استکه باعث میشود ما بر عملکرد خود یک توجیه منطقی داشته باشیم و عذاب وجدان نداشنه باشیم. بنابر این من فکر میکنم قبل از آنکه مفعول هر ترور بررسی گردد باید فاعل آن مورد بررسی قرار گیرد. چرا که از نتیجه افکار و شخصیت و دلیل فاعل است که ارزش ویا ضد ارزش آن ترور ماهیت میگیرد و شخصیت مفعول نیز ثابت میگردد.  فرض کنید یک قاتل زنجیره ای توسط یک پلیس تحت تعقیب است و پلیس برای دفاع از خود مجبور به کشتن آن میشود . آیا این عمل جزؤ ترور محسوب نمیشود ؟ آیا قتل نیست؟ آیا عمل مامور اشتباه بوده ؟ آیا باید میگذاشته تا آن قاتل فراری و زنجیره ای او را بکشد ؟ حال اگر یک نفر که عزیزش قربانی عملکرد این قاتل زنجیره ای است برای دفاع او را بکشد ، حکمش همان حکم آن پلیس است ؟ آیا اگر برای قصاص و انتقام آن را بکشد باز حکمی مثل حکم مامور را دارد . به هر حال مامور وقانون او را میکشت . ولی چرا غیر ما مور جریمه دارد و مامور ندارد .؟ پس در این مرحله نیز یک توجیه منطقی بنام مجوز  وجود دارد که یک عمل را مشروع و غیر مشروع میکند . واین ذات دنیاست که انسانها برای عمده اعمال خود نیاز به مجوزهای بسیاری دارند. که اگر بر طبق آن عمل نکنند توبیخ میشوند.

اما سوال این است که این مجوزها باید سلیقه ای باشد ؟ یعنی هر کشوری میتواند با مجوزهای داخلی خود نسبت به کشور دیگر حمله کند . همان کاری که حتی در این قرن باره و بارها توسط کشورهایی که میخواسته اند مجوز های خود را به دیگرا ن تحمیل کنند. و همین باعث شده بود ترور ها چه در حد فردی وچه در حد کلان شیوع پیدا کند . و همین تعدد رای هاست که موجب بسیاری جنگ ها و ترور هاست که زمانی میتوان آن را کم کرد که قانون ومجوز ، جهان شمول باشد و همه تابع آن باشند و آن همین دین و مذهب استکه که بواسطه الهی بودن آن میتواند نسبت به همه حکومت برابر داشته باشد.

وقتی قانون گذار سازنده و خالق باشد که آگاهی کامل به مخلوقات خود دارد بدیهیست که آن قانون بهترین مجوز ها را برای همه مسائل زندگی به ارمغان خواهد داشت . و آنچه مستکبرین ساخته اند که دین فقط یک بعد معنوی دارد و باید در عبادت خلاصه شود  بدلیل سود جویهای خودشان است که میخواهند مجوزها وقوانین الهی را کمرنگ و مجوزهای منفعت طلبانه خود را پر رنگ کنند.  و اگر نه مگر میشود قانون خالق ضعیف تر از قانون مخلوق باشد!!!!!!!؟؟؟؟

بنابر این اگر ما در اطاعت از قانون الهی با شیم در رعایت مجوزها ، دستور العمل هایی داریم که در کلیه اعمال ما را راهنماست . و در همان مجوزهاست که ما میدانیم کجا قاتلی هستیم که باید مجازات شویم و یا قاتلی هستیم که خدا نیز از ما راضیست. .................مگر نه این استکه بعد از این عمر کوتاه جبراً به عالم دیگر میرویم که باز خواست کنند ه آن خداست . پس چرا باید به قانونی که خود او فرستاده تابع نباشیم که بعد موردمجازات قرار گیریم. و یکی از دلایل وجود امام زمان (عج) همین استکه اثبات حکومت الهی واجرایی بودن آن گردد.

 پس نتیجه میگریم که یک ترور با شرایطی که گفته شد وقتی میتواند مشروع باشد که از اصول الهی پیروی کند و بس. و وقتی میتوانیم ترور و تروریست را به معنای واقعی محکوم کنیم که اهداف آن مورد توجه قرار گیرد . وبه همین دلیل استکه مستکبرین کلیه ترورهای خود را مشروع و تجاوزهای خود را صحیح میدانند و هر عملکردی را بر خلاف افکار خودشان  تروریست و خلافکار معرفی میکنند وخود را مجاز به مجازات آنها میدانند. در حالی که ملاک قانون مخلوق اشتباه است آنان اگر خود را با قانون الهی بسنجند تازه در میابند که تا حالا نیز بیشتر از کوپنشان زندگی کرده اند.

لذا به دید من نیز هر مجازات و  تروری که خارج از قوانین الهی باشدبایدمحکوم کنیم و مجازاتها را تابع قانون و مجوزهای خدایی میدانم. و هرکه از این قانون تبعیت نکند زیانکارانی هستند که باید مورد رفعت الهی قرار گیرند. پس عمده تشخیص شناخت ذات ترو ر و تروریست روشن گردید و باید با یک دید و علم کلی و به دور از توجیهات غیر منطقی به همه مسائل نگاه کرد. و آنگاه خواهیم یافت که مستکبرین و کشورهای غربی خود سر منشاء یک تروریسم نا مشروع میباشند که برای رسیدن به هر هدف دنیوی یک قانون شخصی بر آن میگذارند و خود نیز مجری میشوند و همه اعمال خود را چون قبلاً قانون آن را تصویب کرده اند مجاز دانسته و با جدیت برای سر کوب همه مخالفانشان اقدام میکنند. ......................... در حالی که روش استنباط غلط است و با استفاده غلط و نا بجا از واژه ترور نیتی جز سر پوش گذشتن بر اعمال ننگین خود ندارند . اما ما مسلمکین با استفاده از قانون دفاع از حقوق شرعی خود   بر خود میدانیم که در همه شرایط از خود، ناموس و وطنمان دفاع کنیم و اهمیت نمیدهیم از سر سیاست چه نامی بر ما مینهند . آنچه مهم است رضایت خدا ست که سعی در جلب آن رضایت هستیم و لا غیر. {{پایان  بخش اول }}

انرژی هسته ای

 

 

 

 

ا نر ژ ی هسته ای : یکی از مسائل روز انرژی هستی و دعوا بر سر اینکه ایران داشته باشد با خیر؟

اولین سوال باید این باشد که آیا استفاده از این انرژی خوب است یا بد؟ که با توجه به استفاده کشور هایی که ادعا دارند خیلی میفهمند میتوان نتیجه گرفت که چیز چندان بدی هم نیست . چون اگر بود آنها هم استفاده نمیکردنند. اما سوال دوم : چه نوع استفاده هایی میتواند داشته باشد؟ میگویند بطور کلی دو نوع استفاده دارد . یکی صلح آمیز و دومی غیر صلح آمیز. اما چیزی که مجهول مانده ،  این است که اینهایی که در حال حاضر دارند استفاده میکنند از کدام یکی بهره میگیرند؟ از اولی یا دومی ؟ یا هر دو؟ وچرا نمیخواهند کسی به جمع آنها اضافه شوند؟

حا لا ما بگونه ای دیگر سوال میکنیم. اگر حا لت اول خوب است پس باید همه استفاده کنند و تمام کسانی که از این نعمت الهی استفاده میکنند باید به دیگران که توانایی استفاده را ندارند کمک کنند که آنها نیز استفاده کنند و اینکه ما نع میشوند دلیلی ندارند جز اینکه منافع مادی خودشان به خطر میا فتد  ودیگر چگونه میتوانند دیگران را زیر سلطه خود نگاه دارند. ؟ بنابر این بهترین راه این اینست که مانع از بهره گیری کشورهای دیگر شوند . 

اما حالت دوم : اگر حالت دوم بد است ؟ پس چرا شما استفاده میکنید ؟ اگر میخواهید بگویید که ما فقط داریم . بکار نمیگیریم  که یک حرف یاوه است . چون هم دارید . هم استفاده کردهاید . وهم هنوز از قبال آن و زور پشتوانه آن دارید سود میبرید . واگر مانع از این میشوید دیگری به جمع شما اضافه نشود . به عبارتی میخواهید کسی برای شما شاخ نشود. وگرنه دلتان برای کسی نسوخته است .

اما مهمتر اینکه ،  نباید فکر کنید آنهایی که دارند به حمایت شما سخن میگویند. اعم از ایرانیان داخل کشور خودتان و هم  غیر ایرانیان همگی خر هستند و هیچ نمی فهمند . که یک خیال باطل است. هر چند اگر شما این فکر را بکنید شما خیلی خر هستید . که بعید است تا این اندازه بی عقل باشید .

بنابر این نتیجه میگیریم که این انرژی در دو حالتش در صورتی که شما هم داشته باشید برای دیگران هم بی ضرر است . چون هم از نظر اقتصادی  محتاج شما نمشوند و هم از نظر نظامی به امثال شما رو نمیدهند که اینگونه به آنها زور بگویید .

اما یک فرض ، اگر خدای ناکرده جنگی هم در بگیرد ، دیگر جنگ نا برابر نخواهد بود . بنا براین ای هم وطنی که در جای جای این کره خاکی زندگی میکنید با دور اندیشی از سوء استفاده هر مخالف کشور ایران جلو گیری کنید و فکر نکنید این مسئولیت دیگران است و شما جز خوردن وخوابیدن تکلیفی ندارید. و بقول سالار شهیدان اگر دین ندارید ، آزاده باشید.