آداب و رسوم

 

 

 

یکی از مسائلی که در مسائل فرهنگی مطر ح است ، آداب و رسوم یک قوم  و کشور است که گاه بدلایل مختلف مورد هجمه قرار میگیرد . سوال اساسی این است که آیا باید آداب و رسوم لا یتغیر باشد و یا باید تغییر نماید  ؟ آنچه مسلم است لا یتغیر خداست و هرچه غیر اوست تغییر پذیر است و بهتر است اگر تغییری در آداب ورسوم ملتی پیش میاید جهت و سوی آن به سمت خدا باشد . بنابراین از دید مذهبیون هر تغیری که هدایتش به سمت خدا ست بلامانع است  و هرچه انسان را از خدا دور میکند مردود است .

اما آداب و رسوم معمو لاً شامل کدام بخشهای زندگی ما میشود. ؟ و در جواب  جالب آن استکه در عمده مسائل ما موثر است . مثلاً : ازدواج ، خوردن و آشامیدن ، لباس پوشیدن ، حرف زدن ، نشستن و بر خواستن ، احترام و حفظ ارز شهای خانوادگی ، روش دفن و برخورد با مرگ و مردگان ، مراسمهای مذهبی و غیر مذهبی ، برخورد با همسایگان اعم از دیوار به دیوار و یا کشورهای همسایه ، ورزشها ، جشنها ، مقابله با خلافکاران ، و بسیاری موارد ریز و درشت که تماماً مستقیم  یا غیر مستقیم در آداب و رسوم یک ملت نقش دارد و طبیعتاً در زندگی روز مره ما نیز موثر خواهد بود .

لذا وقتی بصورت ریشه ای به فلسفه آداب و رسوم ملل مختلف دقت میکنیم در میآبیم که همگی متاثر از آیین و دین و مسلک و مذهبی استکه به آن اعتقاد داشته اند . و حتی در تغییر دین نیز آداب و رسوم آنها نیز تغییر کرده است . چرا که عمدتا خاصیت دین توجه به عمده مسائل اجتکاعی نیز هست . و باعث میشود بسیاری از رفتارهای ما در قبول آئین جدید تغییر نماید . همانگونه که در ایران و بعد از قبول اسلام بعضی از آداب و رسوم ما ایرانی ها تغییر رنگ داده و به گونه ای که مورد توجه اسلام بود شکل گرفت . مثل ازدواج . و.............................لذا  ایرانیان با تغییر مخالفتی نداشتند و یکی از دلایل عمده نیز درک آیین جدید و ارزشهای زیبای آن بود. و همخوانی آن اصول با فرهنگ ایرانی . پس چرا در این زمان گاه پیش میآید که بعضی از ایرانیان سعی در دور شدن از آداب و رسوم و فرهنگ غنی خود دارند جای سوال و تعجب است /؟؟!!!

به هر حال ما سعی بر آن داریم که هر بار با شرایط روز و یا مناسبتها و یا شرایط جبری زمان به یکی از مسائل مربوط به آداب ورسوم و شرایط زندگی و عادات روزمره  بپردازیم . به امید آنکه در حفظ انها نیز کوشا باشیم. هرچند متذکر میشوم هرچند دیدگاه هایی که بیان میشود جنبه کلی دارد ولی تماما دیدگاه شخصی نویسنده است و اگر خطایی هست از نویسنده است نه از آیین و مذهب او.  

حجاب

 

 

 

دکتر محمد معین درفرهنگ لغت خود  فرهنگ را اینگونه معنی میکند :  1: ادب (نفس ) ، تربیت  2:دانش ، علم ، معرفت   3: مجمو عه آد اب و رسوم   4:مجموعه علوم  و معارف  و هنرهای یک قوم  5:کتابی که  شامل لغات یک یا چند زبان و شرح آنهاست . 

بنابر این وقتی از فرهنگ سخن به میان میاوریم مسئولیت سنگینی بعهده داریم . و جدای از این مطلب لازم بذکر است که وقتی ما ایرانی ها خود را یک ملت غنی از مسائل فرهنگی میدانیم ، باید به تمام این نکات توجه داشته باشیم. و من در هر بخش قصد دارم به گوشه هایی از این مفهوم خواهم پرداخت.

و اما امروز میخواهم از رابطه متقابل دین و فرهنگ بنویسم ، چرا که معنای داده شده متاثر از این رابطه میباشد.

همانگونه که مطلعید و میدانید ، اصولاً گاه فرهنگها بواسطه تغییر آئین موجب تغییرشان میگردد و متاثر از آئین جدید میگردند که طبیعی است . ولی گاهاً بعضی از فرهنگ گذشته که ایجاد تداخل در آیین و فرهنگ نمیکند در آن جامعه پا برجا میماند. و فرهنگی که تداخل جدی در مذهب و آئین جدید ایجاد میکند به مرور در آن جامعه کمرنگ شده و با نسلهای جدید از بین میرود.

ایران از آن جمله مللی است که با قبول اسلام فرهنگ خود را با آن دین منطبق کرد و تمامی ادوار سعی نمود به دین قبول شده نزدیکتر شود نه دور تر . و بیشتر اوقات مفق بوده چرا که دشمنیها نیز مردانه تر و  رو در رو بود ، ولی در این صده که دشمنیها با فریبکاریها قرابت بیشتری پیدا کرده کار برای ایرانیها هم سخت گردیده که در هر بخش به گوشه هایی از این معضل خواهم پرداخت .

یکی از این فرهنگ ها که بصورت جدی دارد در این صده آسیب میبیند و مقصر اصلی آن رضا شاه و انگلیسها بودند حجاب است. که ریشه آن نیز به این دلیل بود که ، وقتی دیدند برای شکست ایرانیان باید دین و فرهنگ این مردم را آسیب بزنند واین کار سخت است ، تصمیم گرفتند از جوانها شروع کنند که بتوانند در نسلهای بعد موفق شوند ، و بهترین حربه برای گمراه کردن جوانها که باعث شود در دینشان سست گردند تغییر فضای سالم جوانی  جوانان بود و چه راهی بهتر از اینکه در زمان بلوغ ، غرایز آنها را آلوده نمایند و بالا ترین تاثیر را زنان میتوانستند بگذارند و در اولین گامها دست روی حجاب زنان گذاشتند تا چشم جوانان را از پاکی بدور کنند و متاسفانه تا حدودی هم موفق شدند .و تنها سدی که مانع بود روحانیون بودند که سالها زحمت کشیده اند و در این زمان بیشترین سرمایه گذاری را میکنند تا این قشر را که میتواند مانع اینگونه نفوذها باشد را آسیب برسانند.

اما از بحث خارج نشویم و به همان حجاب بپردازیم . مقوله ایکه این روزها بعنوان یک موضوع روز همیشه مطرح است. و کسانیکه عمل خود از بی حجابی را توجیه کنند با ذکر مسئله آزادی فکر میکنند خود را از همه چیز رها کرده اند و دیگر راحت شده اند . بنابراین ما نیز به ناچار باید قبل از بحث حجاب کمی هم به مقوله آزادی بپردازیم.

دکتر محمد معین در فرهنگ لغات خود در معنای آزاد اینگونه معنی میکند :1: آنکه بنده کسی نباشد، رها ، وارسته  3: بی قید وبند  4: شاد ، فارغ  5:سر افراز   6:سالم ، بی گزند .  و در معنای آزادی اینگونه معنی میکند: حریت ،آزادگی ، عبودیت ،آزاد مردی ، رهایی ، خلاص .

 حال ما باید با توجه به فرهنگ ایرانی که از ایران باستان به یادگار بوده یعنی نجابت  و بعد از اسلام پر رنگتر گردیده بود . و با توجه به معنی های داده شده بصورت گزینه ای باید ببینیم  در این زمان با کدام معنی آزادی این شعار ها قرین است : آیا   بی حجابی مساوی با این استکه بنده کسی نباشیم ! که اگر چنین است مسئله اسلام و بنده گی خدا و.....در کجای زندگی ما جا دارد؟  و اگر بی حجابی  مساوی با وارستگی میباشد ، پس با حجابی و نجابت در کجای زندگی ما نقش دارد؟ اگر با معنای شاد و فارغ بسنجیم  که چند مفهوم دارد که بی توضیح اهل فهم خود درستی آن را بررسی میکنند و ما در جای دیگر به این مسئله خواهیم پرداخت. و معنای ذکر شده دیگر در فرهنگ لغت به معنی بی قید و بند است که ظاهراً قرینتر است. و ما هرچه در اینجا معنی لغوی کردیم از فرهنگ لغت فارسی و در معنای آزاد آوردیم . ولی آنچه در معنای آزادگی میـآید وبرگرفته از معنای  آزاد است  تماماً از مواردی استکه از شخصیت . وقار ،دینداری ، ارزشهای مثبت ، حکایت میکند و بعضی از ما وقتی میخواهیم عمل خود را تو جیه کنیم با ذکر کلمه آزادی حتی این کلمه را آلوده میکنیم .

اصولا ایرانی یک سنگینی و وقاری دارد و دارای ارزشهایی استکه هیچگاه با بی قیدی و بی بنده باری قرین نیست و حتی وقتی جوانان مارا نگاه میکنیم در زمان خواستگاری بعد از همه جوان بازی و شناخت زنها و دختر ها ، اولین ملاک ارزشی آنها نجابت است و اینکه دختری که به خواستگاری او آمده اند نباید پیش از این رفیق بازی داشته باشد که این باز بواسطه ریشه پاک جوانان وریشه پاک مذ هبی آنهاست . بنابراین این بیقیدی و مثلاًآزادی و رفیق بازیها در کجا جایگاه دارد که در زمانهای اساسی و بنیادی کاملاً کمرنگ است . آیا کسانی که با این شعارهای کاذب زندگی میکنند دوست دارند سر خود را مثل کبک در زیر برف کنند وبا بی توجهی به این واقعیتها زندگی کنند . چرا نمیخواهند که یاور کنند که اگر این بی حجابی در ملل دیگر نمودی دارد با آداب و سنن آنهاست و بدون آنکه بخواهیم صحه بر کارشان بگذ اریم باید بگوییم که عادت کرده اندف ولی در ایران که با یک فرهنگ غنی و ریشه دار و با یک قدمت چندین هزار ساله فرهنگی سالم است و بعد از اسلام نیز ارتقا یافته است واینگونه شعارها جایگاهی ندارد و گاه مشاهده میکنیم بعضی از این افراد بدون شناخت مثل کلاغی  میماند که میخو اهند راه رفتن کبک را یاد بگیرند ...یعنی بگونه ای لباس میپوشند که اکثر غربیها هم نمیپوشند مگر افراد ناسالم آن کشور و سیاست مدارن غربی از انتقال این بی حجابی فقط قسمت فاسد آنرا به ایران انتقال داده اند و فقط خواسته اند که فرهنگ ما را خدشه د ار کنند. ومتاسفانه بعضی از افراد نا آگاه و راحت طلب نیز به تبعیت از این سوغات نا مطلوب و با شعار آزادی خود را گول زده و سعی میکند بجای برگشت از راهی که خود میدانند غلط است ، از سر غرور دیگران را نیز آلوده کنند و مثل معتادانی میماند که بجای ترک دنبال هم بساتی میگردند . و طبیعیست ما نیز مثل یک بیمار باید به آنها نگاه کنیم و در سدد بهبود آنان باشیم.

بنابراین ای دوستان خوب ایرانی توجه داشته باشیم که دشمن با بزک  کردن کلمه آزادی قصد از بین بردن ریشه های فرهنگی و دینی ما را دارد و محض رضای خدا هم موش نمیگیرد و نیتی جز چپاول ندارد و باید کانلا هوشیار باشیم.

نقش امام خمینی (قدس سره) در جنگ تحمیلی

                                                                

                                                                                                 

 

 

 

 

جنگ در زمانی آغاز گردید که هچکسی انتظار آن را نداشت خصوصاً در زمانی که عمدتا مسئولین و مردم همگی مشغول اختلافات داخلی ایجاد شده توسط سلطنت طلبها ، منافقین ، توده ای ها ، چریکهای فدایی خلق اعم از اکثریت و اقلیت ، لیبرلها و جبهه ملی و....بودند. از طرفی فرصت طلبان سیاسی و بیگانگان یکی از راههای شکست انقلاب را حمله همه جانبه میدانستند. و برای همین حتی تمام سعی خود را میکردند که قومهای مختلف را به جان هم بندازند. وتیر آخر را صدام قرار دادند . وبا توجه به پراکندگیها که به چشم میدیدندتمام یقینشان به شکست ایران در هفته اول بود . اما به چند مسئله توجه نداشتند .

۱ : وجود با برکت امام راحل به عنوان رهبر . که امام یک شخصیت عادی نبود . از ذریه پاک رسول خدا(ص)

بود. یک مرجع دینی مورد تائید علمای مذهبی بود. یک عابد وعارف به شریعت بود . یک فیلسوف و عالم به عقل ومنطق بود . یک عالم سیاسی بود . یک مفسر وغنی از علم قرآنی بود . وخیلی موارد دیگر که کمتر در یک شخص جمع میشود . وهمین باعث شده بودکه بیگانگان وگاه بعضی از داخلیها نتواند به معنی واقی اورا درک کنند. ولی این امتیازات اولین سودی که داشت این بودکه مردم ایران را در این دریای طوفانی به سلامت هدایت میکرد .

وهمین باعث گردیده بود که مردم ایران نیز به مرور زمان یکپارچه شوند و درپی رهنمودها وهدایتهای وی با حماسه آفرینیهای متعدد در جبهه های جنگ ودر مقابل تمامی کشورهای مستکبر مثل آمریکا، انگلیس ، فرانسه ، آلمان . که با تمام تجهیزات نظامی به صدام یاری میرساندند.مقاومتی مثال زدنی خلق کنند. ویقیناً اگر به جای امام  شخص دیگری بود نه انقلابی میشد ونه اینچنین وبا افتخار آفرینی به پیش میرفتیم. 

لازم بذکراستکه تمام این سنگ اندازیها به بهانه های مختلف همگی از عجز وناراحتی مستکبرین است . و آنها میدانند اگر ایرا ن قابلیت هدایت  همه مستضعفین و عاشقان عدالت را دارد . و اگر این چنین دریک جنک نرم محاصره میکنند بدلیل همین شناخت است.

۲ : مسئله دیگری که بیگانگان از آن غافل بودند ذات دلیری ایرانیان وناموس پرستی و شیعه حسینی بودن ، بود. موردی که وقتی با هم جمع میشود عالمی را جلودارش نیست . و وقتی دیدند چگونه وبا چه رشادتی در یک جنگ تمام عیار مقاومت دارد چاره ای جز تحمیل صلح ندیدند. چراکه اگر به همان صورت پیش میرفت . نه تنها عراق و صدام سقوط میکرد بلکه اسرائیل هم به خطر میافتاد.

به هر حال گذشت و عشق نیمه تمام تفسیر شد . و ما مانده ایم و حسرت دوری از امام و شهدای انقلاب وجنگ.

در پایان باید به آمریکا و حامیانش گفت نه شما و نه هیچ قدرتی توان مقابله با این کشور شیعی را نخواهد داشت چراکه وابسته به خدایی استکه فادر متعال است. و ، وابسته به خاندانی استکه تمامی کائنات به اذن الهی تابع به حکم آنان میباشند. و شاید به همین دلیل استکه دشمنان ما کم کم با این عقل ناقص خود فهمیده اند که باید مذهب را در ایران کمرنگ کنند و تمام حرکات اخیرشان از همین شناخت است که باید تمامی ایرانیان هوشیار  و تابع مرجعیت شیعه باشند