سایت هنر آفاق



سلام . دوستان عزیزی که این وبلاگ را دنبال میکنند . از این پس میتوانند ادامه پستهای این وبلاگ را در سایت زیر که آیکن آنرا ملاحظه میکنید ، دنبال نمایند.

منتظر حضور شما در سایت و عضویتتان هستم .

هنر آفاق


لطفا روی آیکن زیر کلیک کنید





دیپلم رسمی و فنی و حرفه ای برای هنرمندان آینه کار

 

 

 

 

 

دیپلم رسمی و فنی و حرفه ای برای هنرمندان آینه کار

استاندارد هنر آینه کاری در شش استاندارد در سال 1368و 1369 توسط اساتید سیاوش طرزی . مهدی محمدی شاهد و نماینده و دبیر کمیسیون سازمان آموزش فنی و حرفه ای مهندس موسی زمانفر تهیه و تدوین شده بود  که علاقه مندان برای آگاهی بیشتر میتوانند به سایت اداره کل آموزش فنی و حرفه ای و در سه آدرس زیر مراجعه کرد.

1)     http://research.irantvto.ir/uploads/83_133_Ostad%20kar%20Honar%20Aiine%20kari%2088.pdf

2)      http://research.irantvto.ir/uploads/83_133_Ko%20Ostad%20honar%20Aiin%20kari88.pdf

3)    http://research.irantvto.ir/uploads/83_133_kom%20ost%20hon%20ayne%202%2088.pdf

ولی درآن زمان اگر هنرمندان آینه کارامتحان میدادند فقط مدرک فنی این رشته صادر میشد

اما بعد از بازنگری مجدد در سال 1390 و تدوین و تبدیل به دو بخش آینه کار مقدماتی و آینه کار پیشرفته سعی بر آن شده که با امتحان و گذراندن دوره آینه کار مقدماتی مدرک دیپلم صادر شود و با امتحان و گذرندان دور آینه کار پیشرفته مدرک کاردانی(فوق دیپلم) صادر شود .

علاقه مندان برای آشنایی با دروس استانداردهای تدوینی جدید میتوانید به آدرسهای اینترنتی سازمان فنی و حرفه ای ذیل مراجعه کنند و از جزئیات  بیشتر آن آگاهی پیدا کنید.

1)     http://research.irantvto.ir/uploads/83_125_ayne%20kar%20moghadamti.pdf

2)    http://research.irantvto.ir/uploads/83_125_ayne%20kar%20pishraftre.pdf

البته در خصوص محل آموزش و نحوه امتحانات میتوانید از خرداد ماه سال 1391 و با شماره تلفنهای ذکر شده در لیست تهیه کنندگان استاندارد که در صفحه دوم استاندارد به آنها اشاره شده تماس حاصل نمایید.

به امید اینکه با طی کردن این دوره ها و استقبال آینه کارها و گذراندن دوره های علمی این رشته، و تدوین دوره عالی رشته هنر آینه کاری ، بتوان این رشته پر طرفدار، که از اصیل ترین رشته های هنری اسلامی و ایرانی میباشد را دانشگاهی کرد و امکان گرفتن مدرک کارشناسی (لیسانس ) را برای این قشر هنرمند فراهم ساخت.

علاقه مندان برای یادگیری و هنرمندان آینه کار  با ارسال ایمیل به نشانی : honareayenenovin@yahoo.com   و گذاشتن مشخصات کامل اعم از تصویر رونوشت شناسنامه و کارت ملی ، تلفن ثابت ، موبایل ، و سابقه کار و ذکر نام استاد خود برای کسانی که سابقه دارند . میتوانند با هماهنگی هایی که انجام خواهد گرفت در لیست اولین دوره آموزشی قرار گیرند. لازم به ذکر استکه برای جلوگیری از سو استفاده افراد سود جود ، از دادن هر نوع مبلغ نقدی و شماره حساب و غیره به دیگران و بدون هماهنگی با تدوینگران استاندارد  که شماره های آنان در استاندارد آینه کار مقدماتی و پیشرفته موجود است خود داری نمایید. همچنین از ارسال تصویرمدارک به غیراز ایمیل ذکر شده فوق الذکر خود داری نمایید

در ضمن برای آگاهی از آخرین خبرها در این خصوص و جلوگیری از سو استفاده افراد سود جو فقط به آدرسهای اینترنتی که در صفحه آخر استانداردهای آینه کار مقدماتی و پیشرفته ذکر گردیده مراجعه نمایید.

هنر اسلامی

 

 

یکی از مواردی که خیلی سوال میشود و گاه به عنوان یک مسئله مجهول به آن نگریسته میشود ، مسئله هنر اسلامی میباشد و گاه مثل یک قول به آن نگاه میکنند . در حالی که شناخت به اینگونه هنرها چندان هم سخت نیست . و قبل از بیان اصل مطلب لازم است مقدمتاً مثالهایی را بزنم .

مشکل این دهه و تبلیغات منفی معاندین خیلی از جوانان ما را از اصل موضوع دور کرده و باعث شده فکر کنند هنر اسلامی یک مسئله غریب است .

 معمولا ما در را بطه با هر مسئله ای به متخصصین رجوع میکنیم ( بیمار میشویم ، با توجه به نوع بیماری به متخصصش رجوع میکنیم ، وسیله برقیمان خراب میشود ،با توجه به نوع وسیله برقی ، به تعمیرکارش رجوع میکنیم ، برای لباس ، با توجه به سلیقه خود و نوع لباسی که میخواهیم ، به خیاطش رجوع میکنیم ، و خیلی موار دیگر ، و در مذهب به غیر اسلام ، مریدان هر مکتب و مذهبی به متخصصین خود در آن مکتب و مذهب رجوع میکنند .

اما وقتی بحث اسلام میشود همه خود را متخصص ، عالم ، فقیه و مرجع میدانند و حتی به متخصصین میتوپند که مگر شما چه میدانید که ما نمیدانیم ، و به هر صورتی میخواهند به همه بقبولند که ما علمی بیشتر از علم فقها داریم .البته این خود دلیل بر حقانیت اسلام و خطری که برای مستکبران دارد میباشد. چرا که تمام توان خود را گذاشته اند که اسلام را یک مکتب و مرام خورد معرفی کنند . چرا که در طول تاریخ و خصوصاً صده اخیر بیشترین ضربه ای که مستکبرین خوردند از اسلام ، بخصوص شیعه بوده است . و طبیعیست که وقت خود را صرف از بین بردنش بکنند. البته به این مقوله سیاسی در آینده مستقلاً خواهم پرداخت ، ولی در این مبحث و بحث هنری که داریم در همین حد اشاره میکنیم که برای رسیدن به هنر اسلامی نیز باید اصول آن را از متخصصین آن فرا گرفت .

در کلیت قضیه همین بس که هر عملی که در راستای افکار و اعتقادات اسلامی نباشد ، طبیعتاً اسلامی نیست ، در هنر نیز همین طور است . و باید یک هنرمند اسلامی ، حداقل در مبانی اعتقادیش آگاهیهای اولیه و لازم را داشته باشد و از همه ابزارهای هنری با توجه به فکر و اعتقادش استفاده نماید.

البته گاه هنرمندان ما به تقلید از دشمنان میگویند هنرمند نباید محدودیت داشته باشد. و چون این فکر از امور حسی آنان سرچشمه میگیرد ، حتی به این حس که از یک محدود دیگر سرچشمه میگیرد ، توجه نمیکنند . و حتی به عنوان یک متفکر آزاد نمیخواهند قبول کنند که اصولا ً این دنیا ، دنیای محدودیتهاست. واین محدودیتها برای هرکسی به یک نوعی موثر است و خاص هنرمندان نیست . فقط اسلام برای هنرمندانش این محدودیتها را  به گونه ای خاص و رنگ و بوی دیگری تعریف کرده . و چون فرقش با دیگر محدودیتها اخلاقی تر است به مزاج دیو سیرتان خوش نماید و فکر میکنند بی بندو باری ، هنری تر است .

بعضی از هنر فقط موبلند کردن را یاد گرفته اند و تا در یک کلاس هنری ثبت نام میکنند ،  با سلمانیها قهر میکنند......بعضی در موسیقی فکر میکنند هرچه به موسیقی غربی نزدیکتر شوند و یا هرچه هجو تر یا به تعبیر عامیانه  هچلهف بخوانند و بنوازند ، هنری تر و با کلاس تر شده اند ..........و یا بعضی از هنرپیشه ها فکر میکنند هر چه مثل هنرپیشه های هالیودی بی حیا تر شوند ، هنرمند تر شده اند . و بعضی عکاسان ما فکر میکنند اگر عکسهایشان بویی از مستهجن بودن بدهد و طالبین بیشتر داشته باشد ، هنرمند تر هستند . و غربیها نیز برای ترویج اینگونه فسادها به هنرمند نمایان اینگونه ، ،، پر و بال بیشتری میدهد تا بیشتر به افکار پاک ایرانی لطمه بزند .

اگر دقت کنیم میبینیم که حتی در افکار ذکر شده ، مشکل عدم شناخت به مبانی میباشد . و به جرعت میتوان گفت حاقل 40% اهل هنر ما در مبانی نزدیک به صفر هستند و حتی خدایی را که قبول دارند را نمیتوانند ثابت کنند ، جه برسد به اینکه بخواهند هنر اسلامی را درک کنند . (البته اگر این جمله آخر را تند بیان کردم ، به این دلیل بود که شاید تلنگری جدی باشد )

بنابراین من فکر میکنم اهل هنر جدای از تخصص هنری باید در شناخت مبانی دینی خود نیز همت ویژه بگذارند . البته در این خصوص از دو منظر دیگر قبلاً مطلب نوشته بودم و در آینده نیز از دیدگاههای دیگر مطلب خواهم نوشت . ولی دوست دارم این بررسی به صورت سوال و جواب باشد ، و همچنین دوست دارم سوال کننده بیغرض باشد و دنبال حقیقت و واقعیت . که در این صورت جواب من نیز برای او قابل هضم تر است .

اما در پایان این نکته را متذکر میشوم که در مطالب آینده که به این موضوع بخواهم بپردازم ، در رابطه با خواص و راههای شناخت هنر اسلامی به تفکیک هنرها بیشتر خواهم پرداخت . و فکر میکنم در آن روش تفکیکی منظورم بهتر رسانده شود . ولی باختصار میگویم که گاه ما در یاد گیری هنر سالهای سال وقت میگذاریم و بعد از اینهمه سال به این نتیجه میرسیم که هنوز خیلی چیزها مانده که وقت نکرده ایم آن را فرا گیریم . ولی وقتی صحبت بر سر درک روح هنر میشود متاسفانه فکر میکنیم که باید در یک جلسه و گاه یک ساعت بفهمیم. و اگر در آن یک ساعت و یا یک جلسه نفهمیدیم ، دیگر خود را خسته میبینیم و بدنبال همان ظاهر هنر میرویم که مشهود تر است و خودنمایی و معروفیتش بیشتر است. و همین باعث میشود عمده هنرهای ساخته شده دست ما ثبات تاریخی نمیگیرد و زود فراموش میشود . بنابراین حتی یک هنر منفی و بد هم باید در پی ان یک فکر و هدف سنجیده باشد . چه برسد به هنر اسلامی که باید بیانگر واقعیتها و حقایق عوالم باشد.(آنگونه که خدا دوست دارد).  

آشنایی با خط (بخش سوم ) ثلث

 

 

 

 

ثُلْث ، خط ، از خطوط شش گانة (اقلام ستّه ) اسلامی . در بارة مصطلح شدن ثلث در خوش نویسی ، حدسهای گوناگونی زده اند. برخی ( رجوع کنید به قَلقَشَندی ، ج 3، ص 11، 58؛ هروی ، ص 6، محمودبن محمد، ص 300؛ مجنون رفیقی هروی ، ص 257؛ منشی قمی ، ص 16ـ17) به سبب آنکه یک سوم آن دَوْر و دو سوم آن سطح است و برخی به اعتبار آنکه مساحت سرقلمِ ثلث ، یک سوم مساحت قلم طومار (قلمی درشت مخصوص
نوشتن طومارها و نامه ها) است ، آن را ثلث نامیده اند ( رجوع کنید بهقلقشندی ، ج 3، ص 58). بر اساس نظری دیگر، این نامگذاری به سبب ارتباط میان خط ثلث با نسخ * یا محقق * است ، با این توضیح که لازمة تبحر یافتن در نوشتن خط ثلث ، تسلط بر نسخ
یا محقق و در واقع تسلط بر دست کم دو خط از خطوط شش گانه (= یک سوم ) است ؛ نیز گفته شده که این نامگذاری به علت ارتباط میان لقبِ خط ثلث ، یعنی «ام الخطوط »، با آیة 11 سورة نساء «فَلِاُمِّهِ الثُّلُث »، بوده است ( رجوع کنید به صیرفی ، ص 20؛ سراج شیرازی ، ص 137؛ نیز رجوع کنید بهبخاری ، ص 327). اما باید این نظرها را که کمتر رهیافتی تاریخی به هنر داشته اند، با احتیاط تلقی کرد.
ثلث از خطوط مستدیر (دارای حرکت منحنی ) و از لحاظ قواعد و اصول ، از دشوارترین و کامل ترین و زیباترین خطوط اسلامی است . انتهای حروف ، منتهی به دنباله ها و رشته های باریک و نازکی (تشمیرات ) است که به شکل پیچیده یا رها شده (ارسال )، یا به صورت قوسها و دایره های گود هستند. نسبت دور یا حرکتهای منحنی به سطح یا حرکتهای مستقیم (تقویر و بسط )، دو به یک و نسبت قَــطِّ (برش مورب ) قلم به منظور ایجاد تشمیرات ، در حد تحریف و میل کامل است (قطّ محرف = بین 35 یا 45 درجه )، اما برخی ، نظیر سراج شیرازی (ص 83) و سبزواری (ص 233)، قطّ آن را متوسط (بین 15 تا 25 درجه ) دانسته اند. در ثلث ، حروف و کلمات ، درشت ولی جمع و جورتر از محقق اند و حلقه ها و گره ها باز و در برخی موارد بسته
می گردنـد (ماننـد ؛ قلقشندی ، همانجا؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 263). وجود سَرَک یا تَرْویس (زائده ای تقریباً مثلثی شکل که به ابتدای حروف می چسبد)
در حروفِ الف منفرد، جیم ، طا، کاف ، لام مفرد و اول ،
و دندانه های بلندی که در ابتدای حروف قرار می گیرد
( ) لازم است . گره های صاد، ضاد، طا، ظا، عین ، فا، قاف ، میم ، ها، واو و لامِ الف محققه (لا)، باز است و طَمْسْ (گرفتگی و تنگی چشمة حروف ) در آنها جایز نیست ( رجوع کنید به قلقشندی ، همانجا).
تنوع نگارش حروف در این خط ، به گونه ای است که ناآشنایان به قواعدِ آن ، در تشخیص برخی حروف و حتی کلمات
به اشتباه می افتند( ).
در سطربندی نیز با رعایتِ تمام حرکات (فتحه ،
کسره ، ضمه ، سکون و تنوین )، ضوابط (تشدید، مدّ،
قطع و وصل )، تزئینات ( ) و حروف خفیفة صغیره


( ) گاهی با فاصله ، گاهی کم فاصله و گاهی پیچیده و تودرتو نوشته می شود. تزئینات و حروف خفیفه ، به منظور یکنواخت ساختن خط و زمینه ، برقراری نسبت میان سیاهی خط و سفیدی داخل حلقه های حروف (تعادل سواد و بیاض ) و آراستن حروف و کلمات به کار می روند (فضائلی ، 1350 ش ، ص 263ـ264؛ همو، 1371 ش ، ص 100). برای گذاشتن اعراب ، از قلمی ظریف تر (قلم حرکت )، که اندازة آن 13 یا 14 قلم ثلث است ، استفاده می شود، با این حال برای گذاشتن فتحه و گاه ضمه و تنوین ، قلم ثلث به کار می رود ( د. ترک ، ذیل "
Sدlدs" ؛ نیز رجوع کنید بهفضائلی ، 1376 ش ، ص 126). این خط با وجود برخی شباهتها با خطوط محقق و نسخ و توقیع ، در مفردات و مرکّبات ، با آنها تفاوتهایی دارد از جمله در طول الف ، قطّ قلم ، دور و سطح ، فتح و طمس ، مدّات (کششها) و نحوة پیوستگی و ارتباط کلمات با یکدیگر ( رجوع کنید به فضائلی ، 1350 ش ، ص 226؛ همو، 1376 ش ، ص 292، 296ـ297).

در گذشته بنا به تقسیم بندی قلقشندی (ج 3، ص 58، 100)، خط ثلث به دو نوع ثقیل و خفیف تقسیم می شد. در ثلثِ ثقیل یا ثقیل ثلث ، طول منتَصَبات (حروف راست ، مانند الف ، لام ، کاف ، و دنبالة میم ) و مبسوطات (حروف کشیده ، مانند ب ، ت ، س ، ش )، هفت نقطه و قطّ قلم نزدیک به مستوی (صفر تا دَه درجه ) بود. در ثلث خفیف ، قطّ قلم ، محرّف کامل و منتصبات و مبسوطات آن پنج نقطه بود. چنانچه اندکی از مقدار ثلث خفیف کاسته می شد، خط دیگری به نام لؤلؤی به دست می آمد.

بعدها خطوطی چون توقیع ، رقاع ، اجازه ( رجوع کنید به توقیع * )، غبار

( رجوع کنید به رقاع * ، خط ) و مسلسل (خطی که تمام حروف آن به هم پیوسته و متصل بود)، از ثلث به وجود آمدند که هیچ یک از

آنها امروزه رواج ندارند و فقط از باب تفنن به کار می روند (فضائلی ، 1350 ش ، ص 265، 274ـ275، 282؛ همو، 1376 ش ، ص 287).


پیشینة خط ثلث به خط جلیل ( رجوع کنید به خطاطی * )، که خود منبعث از خطوط نبطی و مُسْنَد بود، باز می گردد. ابن مُقْله * (متوفی 328) ضمن ارائة فهرستی از انواع خطوط اسلامی شناخته شدة زمان خویش ، پیشینة ثلث را به صورت ثلثین رجوع کنید بهثقیل طومار رجوع کنید به نصف رجوع کنید به ریاسی رجوع کنید به ثلث آورده (به نقل فضائلی ، 1350 ش ، ص 226) و ابن ندیم آن را به صورت جلیل رجوع کنید به دیباج رجوع کنید به طومار کبیر رجوع کنید به نصف الثّقیل (ثقیل النصف ) رجوع کنید بهثلث کبیر ضبط کرده است (ص 13ـ14، نیز رجوع کنید به فضائلی ، 1350 ش ، ص 223) و هر دو، موارد کاربرد و خطوط فرعی منبعث از هریک از این خطوط را بر شمرده اند ( رجوع کنید به ابن ندیم ، همانجا؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 226). قلقشندی (ج 3، ص 49ـ 58) نیز این زنجیره را به صورت طومار کامل رجوع کنید بهمختصر طومار رجوع کنید به ثلث ، ضبط کرده است . با این حال فضائلی (1350 ش ، ص 227) با استناد به اقلامی که ابن مُقْله برشمرده و مقایسة آنها با فهرست ابن ندیم ، مراحل تکامل ثلث را به صورت جلیل رجوع کنید به دیباج رجوع کنید به طومار رجوع کنید به ثلثین و مختصر طومار رجوع کنید به نصف رجوع کنید به ثلث رجوع کنید به خفیف ثلث آورده است .

در بارة نخستین واضع خط ثلث ، اتفاق نظر وجود ندارد. ابن ندیم (ص 12)، قُطْبة مُحَرِّر، کاتب معروف اواخر عصر اموی ، را واضع خط ثلث دانسته است . قلقشندی (ج 3، ص 12) بر آن است که واضع ثلث ، ابراهیم شجری (شِحْری ، سِجْزی ، سگزی )، خطاط مشهور دورة مأمون عباسی ، بود که آن را از ثلثین اخذ کرد. بعدها، نویسندگان کتب آداب الخط ، غالباً ابن مقله ( رجوع کنید به هروی ، ص 6؛ بخاری ، ص 327؛ قصه خوان ، ص 281؛ منشی قمی ، ص 16؛ مجنون رفیقی هروی ، ص 257) و گاه ابن بوّاب * (متوفی 413) یا یاقوتِ مُستَعصَمی * (متوفی 698) را واضع خط ثلث معرفی کرده اند ( رجوع کنید به سراج شیرازی ، ص 125، 133؛ محمودبن محمد، ص 298). این ابهام امروزه نیز در میان محققان باقی است ، ولی بیشتر بر این باورند که ابن مقله ، به عنوان نخستین کسی که خطوط شش گانة اسلامی را قاعده مند کرد، در تکامل اولیة این خطوط و بویژه ثلث ، تأثیر بسزایی داشته و پس از وی ابن بوّاب و یاقوت مستعصمی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند ( رجوع کنید به بیانی ، 1332 ش ، ص 692، 695؛ دبیری نژاد، ص 96ـ97؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 242، 261ـ262؛ سهیله جبوری ، ص 52؛ یحیی جبوری ، ص 130؛ بَهْنِسی ، ذیل «الثلث »). یاقوت ، بویژه تأثیر بسیاری در تکامل این خط داشته است ( رجوع کنید بهمنجّد، ص 118؛ حبیب اصفهانی ، ص 209).

به اعتقاد یکی از صاحب نظران (ابوالفضل ذابح ، مصاحبة مورخ 20 خرداد 1382) یاقوت سبکهای شناخته شدة این خط تا آن روزگار (ثلث ابن مقله ، ثلث ابن بوّاب ، ثلث عثمان بن حسین غزنوی ( قرن پنجم ) و ثلث ابوالبرکات محمد رازی ( قرن پنجم ) ) را تکامل بخشید و در شکل گیری نوآوریهای آتی در خط ثلث نیز تأثیر مستقیم نهاد.

مهم ترین نوآوران ثلث ، پس از یاقوت ، عبداللّه صیرفی * (متوفی 742)، بایسنغر * میرزا (متوفی 837)، عبداللّه طبّاخِ هروی * (متوفی 862 یا 885) و ملاعلاءبیگ * ( رجوع کنید بهعلاءالدین تبریزی * ، سدة دهم ) بودند که موجب رونق و تکامل و گسترش بیش از پیش ثلث تا اواخر سدة دهم شدند. شیوة عبداللّه صیرفی را شاگردش خیرالدین مرعشی (متوفی 876) به قلمرو عثمانی بُرد و شاگرد برجسته ای چون حمداللّه آماسی * (متوفی 926) را پرورش داد. احمد قره حصاری * (متوفی 963)، دیگر ثلث نویس برجستة عثمانی ، که بعدها شیوة جدیدی در ثلث ابداع کرد، نیز پرورش یافتة اسداللّه کرمانی (متوفی 892)

بود (نیز رجوع کنید به حبیب اصفهانی ، ص 72؛ عالی ، ص 44؛ بیانی ، 1363 ش ، ج 4، ص 1027ـ 1028، 1064).

ثلث نویسان و کتیبه نگاران بزرگ صفوی و عثمانی ، این خط را به اوج تکامل رساندند. دورة شکوفایی خط ثلث در ایران ، پس از عصر صفوی ، بنا به دلایلی چون رونق خط نستعلیق و هرج و مرجهای طولانی سیاسی و اجتماعی ، سیر نزولی یافت آنچنانکه تا پایان عصر قاجار، فقط یک ثلث نویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی ) مجال ظهور یافت . اما در عثمانی ، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و آن دیار بتدریج به کانون ثلث نویسی مبدل گشت . ظهور جمع کثیری از ثلث نویسان برجسته در عثمانی ، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار به جا مانده از آنان ، که با ابداع شیوه های متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت ممتازی است . در قرن اخیر، خط ثلث در ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان و مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجسته ای قدم به عرصه نهاده اند. شیوه های رایج ثلث در این نواحی ، به رغم برخی تفاوتها، همان شیوه های دورة صفوی و عثمانی است .

در گذشته برای نوشتن قطعات (صفحه ای که مطلبی به قلم درشت بر آن نوشته شده باشد)، پشت جلد، عناوین ، سرلوحه ها و تقسیمات کتابها، الواح سردر خانه ها و مغازه ها، کتابت قرآنهای جامع ، حکاکی سنگها و مهرهای قیمتی و نشانها از خط ثلث استفاده می شد (فضائلی ، 1371 ش ، ص 95؛ سهیله جبوری ، ص 52؛ زکی صالح ، ص 123؛ ذابح ، همانجا). اما عمده ترین و مهم ترین کاربرد این خط کتیبه نویسی محرابها، قبه ها و سر در ورودی مساجد، توأم با طرحهای اسلیمی و ختایی ، است که رواج آن ، به سبب هماهنگی خط ثلث با طرحها و رنگها و کاشی کاری مساجد است (فضائلی ، 1376 ش ، ص 130ـ131؛ همو، 1371 ش ، همانجا)؛ از این رو، همواره جمع کثیری از ثلث نویسان در زمرة کتیبه نویسان نیز بوده اند.

از ثلث نویسان و کتیبه نگاران برجستة ایرانی در دوران معاصر، احمد نجفی زنجانی * (متوفی 1361 ش )، عبدالحمید ملک الکلامی * (متوفی 1328 ش )، محمدعلی غروی کاتب (تولد 1288 ش )، حبیب اللّه فضائلی * (متوفی 1376 ش )، سید مرتضی نجومی ، عباس مصباح زاده ، محمد موحد حسینی ، قنبری و صمدی اند (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به بیانی ، 1363 ش ، ج 1ـ2، ص 371ـ376؛ فصلنامة هنر ، ش 1، ص 183ـ187؛ هنر و مردم ، ش 53 و 54، ص 31).

برخی از ثلث نویسان و کتیبه نویسان برجستة سایر سرزمینهای اسلامی از این قرارند:

عثمانی (ترکیه ): حمداللّه آماسی (متوفی 926)، احمد قره حصاری (متوفی 963)، حسن چلبی (متوفی 1002)، حافظ عثمان * (متوفی 1110)، مصطفی راقم (متوفی 1241)، اسماعیل زهدی (قرن دوازدهم )، محمود جلال الدین (متوفی 1245)، مصطفی عزّت (متوفی 1293)، محمد شفیق بک (متوفی 1297)، راسم افندی (متوفی 1302)، سامی افندی (متوفی 1313)، احمد کامل (متوفی 1360)، اسماعیل حقّی (متوفی 1365)، محمود یازَر (متوفی 1372)، مصطفی حلیم (متوفی 1343 ش /1964)، حامد آمدی (متوفی 1403).

سوریه و لبنان : ابراهیم الرفاعی (متوفی 1403)، کامل البابا (متوفی 1412)، نسیب مکارم .

مصر: محمد مونس (متوفی 1318)، محمدعلی مکّاوی ، محمد حُسْنی ، محمود شحّات ، علی بدوی (متوفی 1353)، سیدابراهیم (متوفی 1414/ 1994)، نجیب هواوینی .

عراق : هاشم محمد بغدادی (متوفی 1352 ش /1973)، محمد صبری هلالی (متوفی 1372)، عبدالغنی عبدالعزیز، مهدی جبوری .

افغانستان : عزیزالدین وکیلی فوفَلْزایی ( رجوع کنید بهرمضان یوسف ، ج 1، ص 13؛ اباظه و مالح ، ص 115، 210ـ 211، 291؛ د.ترک ، همانجا؛ بابا، ص 279؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 246ـ 258؛ اعظمی ، ص 207ـ214، 254ـ296؛ بهنسی ، ص 39، 79، 137، 142، 157؛ رادو،  

 

 

 

 

آشنایی با خط (بخش دوم)

 

 

 

خط نسخ، در آغاز خطى بوده هم پایهٔ خط کوفی. اصل این خط از خط ”نبطی“ مى‌باشد. خط نسخ بطورکلى از اواخر قرن دوم هجرى رایج شد. ولى تا اواخر قرن سوم هجرى چندان متداول نبود.این خط توسط  میرزا احمد نیــــــــریزی ابداع شد که از او حدود ٩٩ جلد قران و هفتادو هفت صحیفه و دعا به یادگار مانده است.در جایی دیگر معروف است که دو خط نســـــخ و ثلث در قـرن سوم هجری،شخصی به نام ابوعلـی ابن مقله بیضاوی شیرازی با همکاری برادر خود از خط کـــوفی مشتق کرده است و پس از او ابن بواب در ترویج و تکامل آن نقش اساسی داشته است. این خط به تمام سرزمین‌هاى شرقى که تحت لواى اسلام بوده‌اند، گسترش یافت. ایرانیان براى نیازهایى چون کتابت نوعى نسخ بکار مى‌بردند که متفاوت بودو چون از نظر روان خوانی در درجه ی اول قرار دارد،لذا اغلب قرانـــــــــها با این خط تحریر می شود.
امتیاز مهم خط نسخ در رعایت نسبت است، که یکى از قواعد مهم خوشنویسى مى‌باشد که موجب زیبایى خط است. ابن‌مقلد تناسبات خط نسخ را استحکام بخشید و آن را به یکى از سطوح متعالى خوشنویسى رسانید. در حال حاضر در کشورهاى اسلامی، خط نسخ اهمیت بسیار دارد و در تحریر آن بکار مى‌رود. حروف چاپ و ماشین تحریر نیز با این قلم فراهم آمده است و کتاب‌ها و نشریات نیز به همین خط چاپ مى‌شوند، که البته با نسخ قرآنى تفاوت‌هایى مختصر دارد.
خواندن و نوشتن در خوشنویسى نسخ بسیار ساده و روان است؛ علت آن نظم خاص و دقیقى است که در چیدن حروف و کلمات در داخل سطر بکار مى‌رود. از این خط به وفور در آثار گرافیکی استفاده می شود.شکل حروف چاپی ،چون:روزنامه ای و ماشین تحریر از این خط گرفته شده است. ابوعلـی ابن مقله بیضاوی شیرازی ،میـــرزا احمد نیـریزی ، ابــــن بــــواب ، یاقوت ،آقا هاشــــــم اصفهـــــــــــانی،مریم بانو نائینی،حاج میرزا عبدالحمید ملک الکلامی و.......


یک نسخه از قرآن هایی نفیس به خط نسخ که در موزه ایران باستان موجود است به خط محمود بن مسعودبن ابی اسعد ابهری است که در تاریخ 619 روی کاغذ سمرقندی تحریر یافته است. این نسخه در زمره زیباترین و نفیس ترین قرآن هاست و کاتب با کمال مهارت توانسته هنر خویش را عرضه بدارد. کاتب کار تذهیب را نیز خود انجام داده است. خطوط نسخ و کوفی تا اواخر قرن هجری در ایران برای نوشتن قرآن به کار برده شده است ولی پس از پایان قرن ششم به بعد برای نوشتن قرآن بیشتر از خط نسخ استفاده شد و خط کوفی را فقط در سر سوره ها بکار برده اند. خط نسخ مانند خط کوفی نه فقط بر روی کاغذ نوشته شده بلکه برای تزئین و آرایش ظروف سفالین و فلزی از آن استفاده به عمل آمده است. خط نسخ خط متداول تا اوایل قرن هفتم هجری بوده است ولی رفته رفته در شیوه و طرز نوشتن و نوع قلمی که به کار برده می شده است تغییراتی اصل شده که همین تغییرات مبانی شیوه خط جدیدی به نام خط ثلث گردیده است. از میان نسخی که به خط ثلث نوشته شده نسخه ای به خط احمد بن سهروردی متعلق به موزه ایران باستان روی کاغذ آرایی در تاریخ 706 تحریریافته و بسیارجالب است
 

 

آشنایی با خط (بخش اول)

   

متن ذیل نقل قول میباشد

 

آغاز و انجام خوشنویسی به شش دوره منقسم است: ابتدائی ، متوسطه ، خوش ، عالی ، ممتاز ، استادی از میان علاقه مندانی که قدم در راه فراگیری این هنر می گذارند کمتر کسی یافت می شود که تمام این راه را طی کند و به استادی برسد. بیشتر آنان در رسیدن به یک ، دو ، یا سه دوره ی آن توفیق می یابند ؛ زیرا کاری پر زحمت و مشکل است که فقط عشق و علاقه آسانش می کند و در خور حوصله هر کس نیست مخصوصاً زندگی ماشینی امروز و مشغله ی زندگی متنوع، کمتر به اشخاص اجازه می دهد که به این هنر ارزنده بپردازند و در این راه پیشتر روند و جز دلباخته ای به ادامه و تکمیل آن نمی پردازد. لکن قدر لازم برای هر با سواد این است که اگر چه مدت کوتاهی ، نزد استاد ، با مختصری از اصول و قواعد صحیح نوشتن کلمات و ترکیبات آن آشنائی پیدا کند ، تا حدی که خطی خوانا و روشن داشته باشد و بیننده و خواننده را در آن رغبتی دست دهد و این خود طی دوره ی ابتدائی و رسیدن به آغاز دوره ی متوسطه حساب می شود. از این پس به نسبت علاقه مندی و فعالیت و استعداد می تواند به مراتب بالاتر برود تا اینکه به ترتیب، دوره های خوش و عالی و ممتاز را بگذراند و کم کم به مقام استادی نایل گردد.

لذا برای فراگیر ِ مبتدی لازم است روی حروف و کلمات سرمشق استاد دقت کند و حرکات و گردشهای آن را در نظر بگیرد ، هر چند که بد و ناصاف نویسد به صبر و حوصله کلمات را در حد و اندازه ی سرمشق نقل و تکرار کند و تا مدتی بدون سرمشق و از پیش خود چیزی ننویسد و پیوسته از شیوه و اسلوب استاد پیروی نماید تا به نیروی طبع و قابلیت، شیوه و ربط استاد را به دست بیاورد و دستش در این کار قوت یابد. لازم است که قلم مشق را به اندازه ی درشتی و ریزی خط سرمشق انتخاب کند و از مشق کردن روی سرمشقهای ناقص که استادانه نیست برحذر باشد و تا جایی که ممکن است روی خط بد و ناقص نگاه نکند. سلطانعلی مشهدی گوید:

جمع می کن خطوط استادان      نظری می فکن در این و در آن

طبع تو سوی هر کدام کشید      جز خط او دگر نباید دید

تا که چشم تو پر شود ز خطش  حرف حرفت چو دُر شود ز خطش

پس از اینکه خط او نیرو گرفت گاهگاه از ذهن خود کلمات و عباراتی بنویسد و آنگاه با خط استاد و سرمشقها مقایسه کند و یا به نظر استاد برساند.

به طوری که استادان اشاره فرموده اند مشاقی و تمرین را سه مرحله است: نظری، قلمی ، ذهنی(یا خیالی).