اصلاحیه فصل سوم بخش سوم آئین نامه اجرایی سازمان زندانهاو....

 

 

 

 

اصلاحیه فصل سوم ‌بخش سوم آئین‌نامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور درباره چگونگی اعطای مرخصی به زندانیان به تأیید آیت‌الله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه رسید.
متن این اصلاحیه 17 ماده و 10 تبصره‌ای که در تاریخ 21 / 2 / 1389 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده است، به شرح ذیل است:

فصل سوم: مرخصی زندانیان
‌ماده213ـ به منظور کمک به تحکیم مبانی و روابط خانوادگی و اجتماعی زندانیان، رفع مشکلات ضروری فردی، خانوادگی و قضائی، بازتوانی اجتماعی و فراهم نمودن زمینه بازگشت مجدد به جامعه و همچنین مشارکت فعال در برنامه‌های اصلاحی، تربیتی، فرهنگی و ورزشی، حرفه‌آموزی و اشتغال، به زندانیان در چهارچوب مواد مربوط به این فصل مرخصی اعطاء می‌گردد.
‌تبصره ـ اعطای مرخصی به زندانیان به عنوان یک حق تلقی نمی‌گردد و برخورداری از آن موکول به رعایت مقررات زندان و کسب امتیازات لازم می‌باشد.

ماده214ـ شرایط اعطای مرخصی:
‌الف) محکومین به حبس تا 15 سال باید حداقل ‌یک ‌ششم‌ از مدت حبس و محکومین بیش از 15 سال و حبس ابد حداقل سه سال از مدت محکومیت خود را سپری کرده باشند. محکومینی که دارای سابقه محکومیت در جرائم عمدی باشند، به ازای هر سابقه محکومیت یک ماه به نصاب مذکور اضافه می‌شود.
‌ب) محکومینی که به لحاظ عدم پرداخت جزای نقدی یا عدم تأدیه محکومیت مالی (موضوع مادتین 1 و 2 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی) و یا هر دو در زندان بسر می‌برند، در صورتی که حداقل یک ماه بابت محکومیت مذکور تحمل حبس نموده باشند.
‌ج) کسب حداقل 200 امتیاز برای هر نوبت مرخصی با توجه به معیارهای زیر:
1ـ رعایت مقررات و امور انضباطی در زندان در هر ماه 10 امتیاز
2ـ همکاری در برقراری نظم و انضباط و پیشگیری از تخلفات داخلی در هر ماه 20 امتیاز
3ـ همکاری در انجام فعالیت‌های فرهنگی در هر ماه 10 امتیاز
4ـ اهتمام به شرکت در نماز جماعت و سایر مراسم مذهبی، در هر ماه 30 امتیاز
5 ـ شرکت در برنامه‌های مربوط به تلاوت، آموزش روخوانی، ترجمه، درک مفاهیم، حفظ قرآن یا نهج‌البلاغه، اخلاق و عقاید، هر برنامه در هر ماه 20 امتیاز
6 ـ قبولی در آزمون دوره‌های مربوط به روخوانی، ترجمه، درک مفاهیم و حفظ قرآن یا نهج‌البلاغه، اخلاق و عقاید، هر دوره 30 امتیاز
7ـ شرکت در دوره احکام سطح 1 و 2 هر کدام در هر ماه 10 امتیاز
8 ـ قبولی در آزمون احکام سطح 1و 2 هر یک 30 امتیاز
9ـ شرکت در هر دوره کتابخوانی 20 امتیاز
10ـ حفظ قرآن به ازاء هر جزء 200 امتیاز
11ـ انتخاب در جشنواره قرآنی شهرستان، استان و یا کشور و یا کسب رتبه در آن، هر کدام 100 امتیاز
12‌ـ اشتغال به تحصیل در هر یک از مقاطع تحصیلی هر ماه 20 امتیاز
13ـ قبولی در هر دوره تحصیلی 30 امتیاز
14ـ شرکت در کلاس‌های فرهنگی، هنری و ورزشی در هر ماه 20 امتیاز
15ـ شرکت در هر یک از دوره‌های تربیت معلم، آموزشیاری یا مربیگری درون زندان 10 امتیاز
16ـ اخذ گواهی در هر یک از دوره‌های تربیت معلم، آموزشیاری یا مربیگری 30 امتیاز
17ـ تدریس در هر یک از امور آموزشی، فرهنگی و ورزشی در هر ماه 20 امتیاز
18ـ کسب رتبه در هر یک از جشنواره‌های فرهنگی، هنری یا مسابقات ورزشی اعم از شهرستان، استان یا کشور 30 امتیاز
19ـ پذیرش در دانشگاه 50 امتیاز
20ـ شرکت در کلاس‌های فنی و حرفه‌ای در هر ماه 10 امتیاز
21ـ اخذ گواهی فنی و حرفه‌ای در هر رشته 50 امتیاز
22‌ـ اشتغال به کار در کارگاه‌ها و انجام امور خدماتی داخل زندان در هر ماه 40 امتیاز
23ـ شرکت در دوره مهارت‌های اساسی زندگی هر مهارت 5 امتیاز حداکثر 50 امتیاز
24ـ اخذ گواهی مربوط به مهارت‌های اساسی زندگی هر مهارت 10 امتیاز حداکثر 100 امتیاز
25ـ شرکت در جلسات و کلاسهای مشاوره و روان درمانی هر ماه 20 امتیاز
26ـ ترک کامل اعتیاد به تائید بهداری زندان 200 امتیاز
27ـ پرداخت جزای نقدی به ازاء یک‌درصد از مبلغ جریمه 5 امتیاز
28ـ اخذ رضایت شاکی یا شاکیان حداکثر 200 امتیاز(در صورت تعدد شکات میزان امتیازات به تعداد آنها تقسیم خواهد شد.)
29ـ سایر اقدامات و فعالیت‌های پیش‌بینی نشده در این بند به تشخیص شورای طبقه‌بندی 100 امتیاز
‌تبصره1ـ تحصیل هر یک از امتیازات مذکور حسب مورد، منوط به اخذ گواهی از سوی واحدهای ذیربط و تائید رئیس زندان می‌باشد.
‌تبصره2ـ محکومین ذکور دارای بیش از 60 سال و اناث بیش از 55 سال و همچنین زنان سرپرست خانوار (براساس گواهی مستند) و مادران دارای فرزند کمتر از ده سال و یا افراد دارای سابقه ایثارگری، با کسب حداقل 150 امتیاز با رعایت سایر شرایط از مرخصی بهره‌مند می‌گردند.
‌تبصره3ـ محکومین دارای حبس بیش از 10 سال هرگاه با تلاش فوق‌العاده موفق به کسب 1000 امتیاز گردند به شرط تحمل حداقل یک سال حبس از مرخصی بهره‌مند خواهند شد.
‌تبصره4ـ کلیه محکومین به استثنای مشمولین ماده 221 در صورت ازدواج یا فوت یکی از بستگان درجه یک آنان (پدر، مادر، فرزند، همسر، برادر، خواهر) بدون لحاظ شرایط مذکور در این ماده از یک نوبت مرخصی بهره‌مند می‌گردند.

ماده215ـ میزان مرخصی:
لف ـ به محکومین حبس جرائم غیرعمدی و محکومینی که صرفاً به دلیل عدم پرداخت جزای نقدی، دیه و یا محکومیت‌های مالی غیرکیفری در زندان نگهداری می‌شوند در صورت کسب امتیازات لازم به ازای هر دو ماه، سه تا پنج روز مرخصی تشویقی اعطاء می‌گردد.
‌ب ـ به محکومین سایر جرائم که امتیازات لازم را کسب نمایند در صورت فقدان سابقه محکومیت در جرائم عمدی به ازای هر سه ماه و در صورت وجود سابقه محکومیت در جرائم عمدی به ازای هر چهار ماه، سه تا پنج روز مرخصی تشویقی اعطاء می‌گردد.
‌ج ـ زنان سرپرست خانوار و مادران دارای فرزند کمتر از ده سال در صورت کسب امتیازات لازم و فقدان سابقه عمدی محکومیت به ازای هر دو ماه سه تا پنج روز مرخصی تشویقی اعطاء می‌گردد.
‌د ـ کسب امتیاز بیشتر از سقف تعیین شده، موجب تمدید مرخصی تشویقی برای زندانیان محکوم در پایان هر دوره مرخصی خواهد بود. تعیین مدت تمدید مرخصی به عهده شورای طبقه‌بندی بوده و در هر صورت نباید این مدت بیشتر از سقف مرخصی در هر دوره باشد.
‌ه‍ ـ چنانچه فاصله محل سکونت زندانی تا محل تحمل کیفر وی بیش از صد کیلومتر باشد، به تشخیص شورای طبقه‌بندی و به تناسب فاصله راه بین یک تا چهار روز برای ایاب‌وذهاب به مدت مرخصی افزوده خواهد شد.

ماده216ـ محکومینی که بنا به تشخیص پزشک زندان نیاز به بستری شدن در مراکز درمانی خارج از زندان را دارند بدون در نظر گرفتن شرایط مذکور در ماده 214 می‌توانند برای یک دوره معالجه، جهت بستری‌شدن از مرخصی استفاده نمایند و در صورت نیاز به ادامه بستری بیش از یک ماه بنا به تشخیص بیمارستان و تائید پزشکی قانونی قابل تمدید است در این صورت باید تاریخ و محل بستری مشخص گردد تا در صورت لزوم از طرف یگان حفاظت زندان بازدید و سرکشی بعمل آید.

ماده217ـ اعطای مرخصی به محکومین، موکول به تصویب شورای طبقه‌بندی زندان و اخذ تأمین مناسب توسط مقام قضایی مربوطه می‌باشد. اخذ تأمین و اقدامات مربوط به آن با التفات به رأی وحدت رویه شماره 680 مورخ 25 / 5 / 1384 هیأت عمومی دیوان عالی کشور از هر حیث تابع احکام مربوط به قرارهای تأمین در قانون آئین دادرسی کیفری می‌باشد.
‌تبصره ـ تأمین مأخوذه برای اعطاء مرخصی محکومین، حسب مورد پس از تفهیم به زندانی یا وثیقه‌گذار و یا کفیل برای مرخصی‌های بعدی نیز دارای اعتبار بوده و ملاک عمل می‌باشد.

ماده218ـ دادستان محل و یا رئیس حوزه قضایی بخش که عهده‌دار وظایف دادستان می‌باشد می‌توانند با رعایت شرایط پیش‌بینی شده در این فصل با اخذ تأمین مناسب رأساً نسبت به اعطای مرخصی اقدام نمایند.

ماده219ـ شورای طبقه‌بندی موظف است ضمن بررسی پرونده شخصیت رفتاری محکومین، چنانچه باقیمانده حبس آنها حداکثر معادل ‌یک‌ دهم‌ کل محکومیت آنان بوده مشروط بر اینکه مدت مزبور از شش ماه تجاوز ننماید، با در نظر گرفتن وضعیت جسمانی یا معیشت خانواده، اصلاح‌پذیری، شخصیت محکوم و لحاظ امتیازات مکتسبه و در صورت استحقاق با اخذ تعهد کتبی و بدون اخذ تامین نسبت به اعطای مرخصی به‌آنان اقدام نماید.

ماده220ـ در مواقع اضطراری و بروز حوادث غیرمترقبه متهمین و محکومینی (که واجد شرایط اعطای مرخصی نمی‌باشند) می‌توانند بنا به تشخیص شورای طبقه‌بندی و موافقت قاضی مجری حکم یا رئیس حوزه قضایی و یا مقام بازداشت‌کننده حداکثر به‌مدت 12 ساعت در روز به صورت تحت‌الحفظ به مرخصی اعزام گردند.

ماده221ـ مستثنیات اعطای مرخصی:
محکومین زیر از شمول اعطای مرخصی مستثنی می‌باشند:
‌الف ـ محکومین جرائم سرقت مسلحانه و یا مقرون به آزار، ربودن مال دیگری از طریق کیف‌زنی، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، آدم‌ربائی، جرائم باندی و سازمان یافته، تجاوز به عنف، دائرکردن مراکز فساد و فحشاء، اسیدپاشی، اخلال در نظام اقتصادی، ورود، تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی، قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر و روانگردان‌ها.
ب ـ محکومین دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب همان جرم.
‌ج ـ محکومینی که به شرارت مشهورند.
‌د ـ محکومین به قصاص و اعدام.
‌تبصره1ـ منظور از قاچاق عمده مواد مخدر و روانگردان‌ها مواردی است که مجازات قانونی جرم حبس ابد یا اعدام باشد.
‌تبصره2ـ اعطای مرخصی به محکومین جرائم سرقت در ایام نوروز ممنوع می‌باشد.

ماده222ـ محکومین مذکور در ماده فوق به جز محکومین به قصاص و اعدام در صورت کسب امتیازات مندرج در ماده 214 و پس از تحمل 2/1 (یک‌دوم) از مدت محکومیت خود با تائید دادستان مربوط می‌توانند از مرخصی استفاده نمایند.
تبصره ـ مدت تحمل اولیه در مورد محکومین به حبس ابدی که مشمول ماده 221 می‌باشند معادل 10 سال خواهد بود.

ماده223ـ چنانچه زندانیان مشمول ماده 221 و نیز محکومین حبسهای بیش از ده سال به مرخصی اعزام شوند لازم است مراتب حسب مورد توسط مقام اعطاءکننده مرخصی، به یگانهای انتظامی مربوطه اعلام تا به نحو مقتضی تحت مراقبت و نظارت قرار گیرند.

ماده224ـ زندانیان محکومی که به هر دلیل واجد شرایط لازم برای برخورداری از مرخصی نباشند در مواقع اضطراری و یا خاص به پیشنهاد شورای طبقه‌بندی و موافقت دادستان محل می‌توانند از یک نوبت مرخصی بهره‌مند شوند.

ماده225ـ مدت مرخصی زندانیان جزء مدت محکومیت آنان محسوب گردیده، لیکن در صورت غیبت، ایام غیبت جزء مدت محکومیت احتساب نمی‌گردد و چنانچه زندانی پس از اعطای مرخصی غیبت نماید علاوه بر مجازات قانونی برای بار اول به مدت 6 ماه و برای بار دوم یک سال و برای نوبت سوم تا پایان مدت محکومیت از مرخصی محروم خواهد شد و در صورتی که زندانی پس از پایان مرخصی به زندان مراجعت ننماید و توسط مأمورین دستگیر و تحویل زندان شود تا پایان مدت محکومیت از مرخصی محروم خواهد شد.
تبصره ـ چنانچه غیبت زندانی به تائید دادستان محل، رئیس حوزه قضایی بخش که عهده‌دار وظایف دادستان می‌باشد و یا شورای طبقه‌بندی، موجه تشخیص داده شود، زندانی غائب از مرخصی مشمول حکم این ماده نخواهد بود.

ماده226ـ زندانیانی که در حین مرخصی و یا اشتغال خارج از زندان مرتکب جرم عمدی می‌شوند، برای بار اول تا یک سال و برای بار دوم تا دو سال و برای بار سوم تا سه سال از مرخصی محروم خواهند شد.

ماده227ـ دادستان یا شورای طبقه‌بندی می‌توانند برای زندانیانی که به مرخصی اعزام می‌شوند تکالیفی از قبیل معرفی نوبه‌ای به مراجع انتظامی، عدم حضور در برخی از اماکن در حین مرخصی مقرر دارد و چنانچه زندنیان دستورات صادره را رعایت ننمایند، باقیمانده مرخصی آنان ملغی و از یک نوبت مرخصی بعدی محروم خواهند شد.

ماده228ـ چنانچه زندانی در خاتمه مدت مرخصی به زندان مراجعه ننماید، رئیس زندان باید ضمن اقدام لازم برای دستگیری زندانی و عودت وی به زندان مراتب غیبت را بلافاصله برای تشریفات مربوط به ضبط تأمین مأخوذه به مقام قضایی مربوط اعلام نماید. مقام قضایی ذیربط نیز باید نتیجه اقدامات مربوط به ضبط تأمین مأخوذه را برای درج در پرونده به زندان منعکس نماید.

ماده229ـ دستورالعملهای اجرائی این فصل توسط رئیس سازمان زندانها تهیه و ابلاغ می‌‌گردد.

اصلاحیه فصل سوم از بخش سوم آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مشتمل بر (17) ماده و (10) تبصره در اجرای ماده 9 قانون تبدیل شورای سرپرستی زندان‌ها به سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور مصوب 1364 در تاریخ 21 / 2 / 1389 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید و از تاریخ 1 / 4 / 1389 لازم‌الاجراء می‌باشد. همچنین کلیه آئین‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های مغایر با این اصلاحیه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن آن لغو می‌گردد.  

چهره و چهره سازی

 

 

 

 

·  یکی از معضلات اجتماعی ما ، عدم درک صحیح از ظاهر و ظاهر سازی میباشد . البته قبل از بحث اصلی چند مثال مقدماتی میزنم. فرض کنید داخل بیمارستان کارکنان مختلفی دارد که به نسبت شغلشان لباسهای رنگی و سفید مختلف ا لشکلی را دارند. و همین باعث شناسایی بهتر مراجعه کنندگان میشود.. مثال دیگر در ظاهر صورتی میباشد که با توجه با شرایط نوع ظاهر آنرا تغییر میدهیم. مثلاً برای عروسی با یک ظاهر لباسی و صورتی حاضر میشویم و برای عذا با ظاهری دیگر. بنابر این میتوان نتیجه گرفت ظاهر تا چه اندازه میتواند بیانگر حالت روحی و شغلی و شخصیت ما باشد.

·  حال سوال این استکه این ظاهری که بعضی از جوانان ما پیشه خود کرده اند حاکی از چیست که بررسی میکنیم .  و قبل از آن یک توضیح اساسی لازم است  . و آن اینکه  در خیلی اعمال زندگیمان باید به این  مسئله مهم توجه داشته باشیم که به چه قیمتی . چون وقتی از یک مسئله پشیمان میشویم معمولاً میگوییم ارزشش را نداشت . پس برای اعمالمان ارزش قائل هستیم . و باید برای این حالات ظاهری نیز نمره گذاری کنیم.

·  وقتی موی خود را بلند تر از حد معمول میکنند و گاه مثل زنان ،  بعضی مردها مجبورند با کش ببندند ، چند مسئله مطرح است . یا میخواهند بگویند ما پیرو مکتب خاصی هستیم که جداگانه باید ارزشهای آن مکتب بررسی گردد. یا میخواهند بگویند مرد شیکی هستیم. که ممکن است شیک بنظر برسند ولی مردانگی از آن متصور نیست . چراکه ظاهرهای مردانه متعارف با دههای اخیر به گونه ای دیگر تعریف شده است . آیا از خود سوال کرده ایدکه چرا بانیان غربی این فرهنگ تزریقی ، خود ، منظور دولت مردانشان هست ، چرا این گونه نمیگردند و اکثرقریب به اتفاق آنان  با لباس و ظاهری آراسته ومردانه میگردنند. آیا غیر این استکه خودشان هم این یاوه ها را قبول ندارند و شخصیت ظاهری مرد را چیز دیگری میدانند. پس چرا جوانان ما به این مهم بی توجه هستند نمیدانم

   

 

 

 

·  گاهی بعضی از جوانان ما فکر می کنند هرچه بهم ریخته تر باشند و هرچه لخت تر باشند نشانه طرقی ، پیشرفت ، سواد و اینگونه مسائل است که با توجه به توضیح قبلی ، قابل درک است که نشانه جهل میباشد ، و اما سوال دیگر از همین جوانان :  به همین میزان که میخواهید زنان دیگران را لخت  و بی حیا و رفیق باز ببینید . آیا حاضرید خواهر و مادر و زن خودتان را در اختیار لذت دیگران قرار دهید .

·  سوال دیگر : چرا وقتی خواستگاری میروید دنبال یک نجیب و سر به زیر و خانواده دار و خانه دار و سالم هستید . اگر آنطوری خوب است و شعار اجتماعیتان آن است  ، چرا در زمان منافع خودتان دنبال مدل دیگری هستید. ....غیراز اینستکه شما هم مثل دولت مردان غربی ، خودتان این یاوه ها را قبول ندا رید .

·  مسئله دیگر که بیشتر به واقعیت نزدیک است  ، اینکه بعضی از این جوانان با این ظواهر فریبنده زن نما ، قصد فریب دختران و زنان  را دارند و اکثراً فقیرانی هستند که میخواهند با اینگونه ظاهرها بگویند ما خیلی  دارا  هستیم ، و این فریب  تا آن دختر و زن  بخواهد تحقیق کند و واقعیت را بفهمد ، گاه خیلی چیز ها را از دست میدهد ، که قابل جبران نیز نیست .  

 

 

  

 

·  امیدوارم هم جوانان ما به خود شان بیایند و هم دختران و زنان این مرز و بوم هوشیار تر باشند.  

 

 

 

 

 

 

هنر اسلامی

 

 

یکی از مواردی که خیلی سوال میشود و گاه به عنوان یک مسئله مجهول به آن نگریسته میشود ، مسئله هنر اسلامی میباشد و گاه مثل یک قول به آن نگاه میکنند . در حالی که شناخت به اینگونه هنرها چندان هم سخت نیست . و قبل از بیان اصل مطلب لازم است مقدمتاً مثالهایی را بزنم .

مشکل این دهه و تبلیغات منفی معاندین خیلی از جوانان ما را از اصل موضوع دور کرده و باعث شده فکر کنند هنر اسلامی یک مسئله غریب است .

 معمولا ما در را بطه با هر مسئله ای به متخصصین رجوع میکنیم ( بیمار میشویم ، با توجه به نوع بیماری به متخصصش رجوع میکنیم ، وسیله برقیمان خراب میشود ،با توجه به نوع وسیله برقی ، به تعمیرکارش رجوع میکنیم ، برای لباس ، با توجه به سلیقه خود و نوع لباسی که میخواهیم ، به خیاطش رجوع میکنیم ، و خیلی موار دیگر ، و در مذهب به غیر اسلام ، مریدان هر مکتب و مذهبی به متخصصین خود در آن مکتب و مذهب رجوع میکنند .

اما وقتی بحث اسلام میشود همه خود را متخصص ، عالم ، فقیه و مرجع میدانند و حتی به متخصصین میتوپند که مگر شما چه میدانید که ما نمیدانیم ، و به هر صورتی میخواهند به همه بقبولند که ما علمی بیشتر از علم فقها داریم .البته این خود دلیل بر حقانیت اسلام و خطری که برای مستکبران دارد میباشد. چرا که تمام توان خود را گذاشته اند که اسلام را یک مکتب و مرام خورد معرفی کنند . چرا که در طول تاریخ و خصوصاً صده اخیر بیشترین ضربه ای که مستکبرین خوردند از اسلام ، بخصوص شیعه بوده است . و طبیعیست که وقت خود را صرف از بین بردنش بکنند. البته به این مقوله سیاسی در آینده مستقلاً خواهم پرداخت ، ولی در این مبحث و بحث هنری که داریم در همین حد اشاره میکنیم که برای رسیدن به هنر اسلامی نیز باید اصول آن را از متخصصین آن فرا گرفت .

در کلیت قضیه همین بس که هر عملی که در راستای افکار و اعتقادات اسلامی نباشد ، طبیعتاً اسلامی نیست ، در هنر نیز همین طور است . و باید یک هنرمند اسلامی ، حداقل در مبانی اعتقادیش آگاهیهای اولیه و لازم را داشته باشد و از همه ابزارهای هنری با توجه به فکر و اعتقادش استفاده نماید.

البته گاه هنرمندان ما به تقلید از دشمنان میگویند هنرمند نباید محدودیت داشته باشد. و چون این فکر از امور حسی آنان سرچشمه میگیرد ، حتی به این حس که از یک محدود دیگر سرچشمه میگیرد ، توجه نمیکنند . و حتی به عنوان یک متفکر آزاد نمیخواهند قبول کنند که اصولا ً این دنیا ، دنیای محدودیتهاست. واین محدودیتها برای هرکسی به یک نوعی موثر است و خاص هنرمندان نیست . فقط اسلام برای هنرمندانش این محدودیتها را  به گونه ای خاص و رنگ و بوی دیگری تعریف کرده . و چون فرقش با دیگر محدودیتها اخلاقی تر است به مزاج دیو سیرتان خوش نماید و فکر میکنند بی بندو باری ، هنری تر است .

بعضی از هنر فقط موبلند کردن را یاد گرفته اند و تا در یک کلاس هنری ثبت نام میکنند ،  با سلمانیها قهر میکنند......بعضی در موسیقی فکر میکنند هرچه به موسیقی غربی نزدیکتر شوند و یا هرچه هجو تر یا به تعبیر عامیانه  هچلهف بخوانند و بنوازند ، هنری تر و با کلاس تر شده اند ..........و یا بعضی از هنرپیشه ها فکر میکنند هر چه مثل هنرپیشه های هالیودی بی حیا تر شوند ، هنرمند تر شده اند . و بعضی عکاسان ما فکر میکنند اگر عکسهایشان بویی از مستهجن بودن بدهد و طالبین بیشتر داشته باشد ، هنرمند تر هستند . و غربیها نیز برای ترویج اینگونه فسادها به هنرمند نمایان اینگونه ، ،، پر و بال بیشتری میدهد تا بیشتر به افکار پاک ایرانی لطمه بزند .

اگر دقت کنیم میبینیم که حتی در افکار ذکر شده ، مشکل عدم شناخت به مبانی میباشد . و به جرعت میتوان گفت حاقل 40% اهل هنر ما در مبانی نزدیک به صفر هستند و حتی خدایی را که قبول دارند را نمیتوانند ثابت کنند ، جه برسد به اینکه بخواهند هنر اسلامی را درک کنند . (البته اگر این جمله آخر را تند بیان کردم ، به این دلیل بود که شاید تلنگری جدی باشد )

بنابراین من فکر میکنم اهل هنر جدای از تخصص هنری باید در شناخت مبانی دینی خود نیز همت ویژه بگذارند . البته در این خصوص از دو منظر دیگر قبلاً مطلب نوشته بودم و در آینده نیز از دیدگاههای دیگر مطلب خواهم نوشت . ولی دوست دارم این بررسی به صورت سوال و جواب باشد ، و همچنین دوست دارم سوال کننده بیغرض باشد و دنبال حقیقت و واقعیت . که در این صورت جواب من نیز برای او قابل هضم تر است .

اما در پایان این نکته را متذکر میشوم که در مطالب آینده که به این موضوع بخواهم بپردازم ، در رابطه با خواص و راههای شناخت هنر اسلامی به تفکیک هنرها بیشتر خواهم پرداخت . و فکر میکنم در آن روش تفکیکی منظورم بهتر رسانده شود . ولی باختصار میگویم که گاه ما در یاد گیری هنر سالهای سال وقت میگذاریم و بعد از اینهمه سال به این نتیجه میرسیم که هنوز خیلی چیزها مانده که وقت نکرده ایم آن را فرا گیریم . ولی وقتی صحبت بر سر درک روح هنر میشود متاسفانه فکر میکنیم که باید در یک جلسه و گاه یک ساعت بفهمیم. و اگر در آن یک ساعت و یا یک جلسه نفهمیدیم ، دیگر خود را خسته میبینیم و بدنبال همان ظاهر هنر میرویم که مشهود تر است و خودنمایی و معروفیتش بیشتر است. و همین باعث میشود عمده هنرهای ساخته شده دست ما ثبات تاریخی نمیگیرد و زود فراموش میشود . بنابراین حتی یک هنر منفی و بد هم باید در پی ان یک فکر و هدف سنجیده باشد . چه برسد به هنر اسلامی که باید بیانگر واقعیتها و حقایق عوالم باشد.(آنگونه که خدا دوست دارد).  

آشنایی با خط (بخش سوم ) ثلث

 

 

 

 

ثُلْث ، خط ، از خطوط شش گانة (اقلام ستّه ) اسلامی . در بارة مصطلح شدن ثلث در خوش نویسی ، حدسهای گوناگونی زده اند. برخی ( رجوع کنید به قَلقَشَندی ، ج 3، ص 11، 58؛ هروی ، ص 6، محمودبن محمد، ص 300؛ مجنون رفیقی هروی ، ص 257؛ منشی قمی ، ص 16ـ17) به سبب آنکه یک سوم آن دَوْر و دو سوم آن سطح است و برخی به اعتبار آنکه مساحت سرقلمِ ثلث ، یک سوم مساحت قلم طومار (قلمی درشت مخصوص
نوشتن طومارها و نامه ها) است ، آن را ثلث نامیده اند ( رجوع کنید بهقلقشندی ، ج 3، ص 58). بر اساس نظری دیگر، این نامگذاری به سبب ارتباط میان خط ثلث با نسخ * یا محقق * است ، با این توضیح که لازمة تبحر یافتن در نوشتن خط ثلث ، تسلط بر نسخ
یا محقق و در واقع تسلط بر دست کم دو خط از خطوط شش گانه (= یک سوم ) است ؛ نیز گفته شده که این نامگذاری به علت ارتباط میان لقبِ خط ثلث ، یعنی «ام الخطوط »، با آیة 11 سورة نساء «فَلِاُمِّهِ الثُّلُث »، بوده است ( رجوع کنید به صیرفی ، ص 20؛ سراج شیرازی ، ص 137؛ نیز رجوع کنید بهبخاری ، ص 327). اما باید این نظرها را که کمتر رهیافتی تاریخی به هنر داشته اند، با احتیاط تلقی کرد.
ثلث از خطوط مستدیر (دارای حرکت منحنی ) و از لحاظ قواعد و اصول ، از دشوارترین و کامل ترین و زیباترین خطوط اسلامی است . انتهای حروف ، منتهی به دنباله ها و رشته های باریک و نازکی (تشمیرات ) است که به شکل پیچیده یا رها شده (ارسال )، یا به صورت قوسها و دایره های گود هستند. نسبت دور یا حرکتهای منحنی به سطح یا حرکتهای مستقیم (تقویر و بسط )، دو به یک و نسبت قَــطِّ (برش مورب ) قلم به منظور ایجاد تشمیرات ، در حد تحریف و میل کامل است (قطّ محرف = بین 35 یا 45 درجه )، اما برخی ، نظیر سراج شیرازی (ص 83) و سبزواری (ص 233)، قطّ آن را متوسط (بین 15 تا 25 درجه ) دانسته اند. در ثلث ، حروف و کلمات ، درشت ولی جمع و جورتر از محقق اند و حلقه ها و گره ها باز و در برخی موارد بسته
می گردنـد (ماننـد ؛ قلقشندی ، همانجا؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 263). وجود سَرَک یا تَرْویس (زائده ای تقریباً مثلثی شکل که به ابتدای حروف می چسبد)
در حروفِ الف منفرد، جیم ، طا، کاف ، لام مفرد و اول ،
و دندانه های بلندی که در ابتدای حروف قرار می گیرد
( ) لازم است . گره های صاد، ضاد، طا، ظا، عین ، فا، قاف ، میم ، ها، واو و لامِ الف محققه (لا)، باز است و طَمْسْ (گرفتگی و تنگی چشمة حروف ) در آنها جایز نیست ( رجوع کنید به قلقشندی ، همانجا).
تنوع نگارش حروف در این خط ، به گونه ای است که ناآشنایان به قواعدِ آن ، در تشخیص برخی حروف و حتی کلمات
به اشتباه می افتند( ).
در سطربندی نیز با رعایتِ تمام حرکات (فتحه ،
کسره ، ضمه ، سکون و تنوین )، ضوابط (تشدید، مدّ،
قطع و وصل )، تزئینات ( ) و حروف خفیفة صغیره


( ) گاهی با فاصله ، گاهی کم فاصله و گاهی پیچیده و تودرتو نوشته می شود. تزئینات و حروف خفیفه ، به منظور یکنواخت ساختن خط و زمینه ، برقراری نسبت میان سیاهی خط و سفیدی داخل حلقه های حروف (تعادل سواد و بیاض ) و آراستن حروف و کلمات به کار می روند (فضائلی ، 1350 ش ، ص 263ـ264؛ همو، 1371 ش ، ص 100). برای گذاشتن اعراب ، از قلمی ظریف تر (قلم حرکت )، که اندازة آن 13 یا 14 قلم ثلث است ، استفاده می شود، با این حال برای گذاشتن فتحه و گاه ضمه و تنوین ، قلم ثلث به کار می رود ( د. ترک ، ذیل "
Sدlدs" ؛ نیز رجوع کنید بهفضائلی ، 1376 ش ، ص 126). این خط با وجود برخی شباهتها با خطوط محقق و نسخ و توقیع ، در مفردات و مرکّبات ، با آنها تفاوتهایی دارد از جمله در طول الف ، قطّ قلم ، دور و سطح ، فتح و طمس ، مدّات (کششها) و نحوة پیوستگی و ارتباط کلمات با یکدیگر ( رجوع کنید به فضائلی ، 1350 ش ، ص 226؛ همو، 1376 ش ، ص 292، 296ـ297).

در گذشته بنا به تقسیم بندی قلقشندی (ج 3، ص 58، 100)، خط ثلث به دو نوع ثقیل و خفیف تقسیم می شد. در ثلثِ ثقیل یا ثقیل ثلث ، طول منتَصَبات (حروف راست ، مانند الف ، لام ، کاف ، و دنبالة میم ) و مبسوطات (حروف کشیده ، مانند ب ، ت ، س ، ش )، هفت نقطه و قطّ قلم نزدیک به مستوی (صفر تا دَه درجه ) بود. در ثلث خفیف ، قطّ قلم ، محرّف کامل و منتصبات و مبسوطات آن پنج نقطه بود. چنانچه اندکی از مقدار ثلث خفیف کاسته می شد، خط دیگری به نام لؤلؤی به دست می آمد.

بعدها خطوطی چون توقیع ، رقاع ، اجازه ( رجوع کنید به توقیع * )، غبار

( رجوع کنید به رقاع * ، خط ) و مسلسل (خطی که تمام حروف آن به هم پیوسته و متصل بود)، از ثلث به وجود آمدند که هیچ یک از

آنها امروزه رواج ندارند و فقط از باب تفنن به کار می روند (فضائلی ، 1350 ش ، ص 265، 274ـ275، 282؛ همو، 1376 ش ، ص 287).


پیشینة خط ثلث به خط جلیل ( رجوع کنید به خطاطی * )، که خود منبعث از خطوط نبطی و مُسْنَد بود، باز می گردد. ابن مُقْله * (متوفی 328) ضمن ارائة فهرستی از انواع خطوط اسلامی شناخته شدة زمان خویش ، پیشینة ثلث را به صورت ثلثین رجوع کنید بهثقیل طومار رجوع کنید به نصف رجوع کنید به ریاسی رجوع کنید به ثلث آورده (به نقل فضائلی ، 1350 ش ، ص 226) و ابن ندیم آن را به صورت جلیل رجوع کنید به دیباج رجوع کنید به طومار کبیر رجوع کنید به نصف الثّقیل (ثقیل النصف ) رجوع کنید بهثلث کبیر ضبط کرده است (ص 13ـ14، نیز رجوع کنید به فضائلی ، 1350 ش ، ص 223) و هر دو، موارد کاربرد و خطوط فرعی منبعث از هریک از این خطوط را بر شمرده اند ( رجوع کنید به ابن ندیم ، همانجا؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 226). قلقشندی (ج 3، ص 49ـ 58) نیز این زنجیره را به صورت طومار کامل رجوع کنید بهمختصر طومار رجوع کنید به ثلث ، ضبط کرده است . با این حال فضائلی (1350 ش ، ص 227) با استناد به اقلامی که ابن مُقْله برشمرده و مقایسة آنها با فهرست ابن ندیم ، مراحل تکامل ثلث را به صورت جلیل رجوع کنید به دیباج رجوع کنید به طومار رجوع کنید به ثلثین و مختصر طومار رجوع کنید به نصف رجوع کنید به ثلث رجوع کنید به خفیف ثلث آورده است .

در بارة نخستین واضع خط ثلث ، اتفاق نظر وجود ندارد. ابن ندیم (ص 12)، قُطْبة مُحَرِّر، کاتب معروف اواخر عصر اموی ، را واضع خط ثلث دانسته است . قلقشندی (ج 3، ص 12) بر آن است که واضع ثلث ، ابراهیم شجری (شِحْری ، سِجْزی ، سگزی )، خطاط مشهور دورة مأمون عباسی ، بود که آن را از ثلثین اخذ کرد. بعدها، نویسندگان کتب آداب الخط ، غالباً ابن مقله ( رجوع کنید به هروی ، ص 6؛ بخاری ، ص 327؛ قصه خوان ، ص 281؛ منشی قمی ، ص 16؛ مجنون رفیقی هروی ، ص 257) و گاه ابن بوّاب * (متوفی 413) یا یاقوتِ مُستَعصَمی * (متوفی 698) را واضع خط ثلث معرفی کرده اند ( رجوع کنید به سراج شیرازی ، ص 125، 133؛ محمودبن محمد، ص 298). این ابهام امروزه نیز در میان محققان باقی است ، ولی بیشتر بر این باورند که ابن مقله ، به عنوان نخستین کسی که خطوط شش گانة اسلامی را قاعده مند کرد، در تکامل اولیة این خطوط و بویژه ثلث ، تأثیر بسزایی داشته و پس از وی ابن بوّاب و یاقوت مستعصمی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند ( رجوع کنید به بیانی ، 1332 ش ، ص 692، 695؛ دبیری نژاد، ص 96ـ97؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 242، 261ـ262؛ سهیله جبوری ، ص 52؛ یحیی جبوری ، ص 130؛ بَهْنِسی ، ذیل «الثلث »). یاقوت ، بویژه تأثیر بسیاری در تکامل این خط داشته است ( رجوع کنید بهمنجّد، ص 118؛ حبیب اصفهانی ، ص 209).

به اعتقاد یکی از صاحب نظران (ابوالفضل ذابح ، مصاحبة مورخ 20 خرداد 1382) یاقوت سبکهای شناخته شدة این خط تا آن روزگار (ثلث ابن مقله ، ثلث ابن بوّاب ، ثلث عثمان بن حسین غزنوی ( قرن پنجم ) و ثلث ابوالبرکات محمد رازی ( قرن پنجم ) ) را تکامل بخشید و در شکل گیری نوآوریهای آتی در خط ثلث نیز تأثیر مستقیم نهاد.

مهم ترین نوآوران ثلث ، پس از یاقوت ، عبداللّه صیرفی * (متوفی 742)، بایسنغر * میرزا (متوفی 837)، عبداللّه طبّاخِ هروی * (متوفی 862 یا 885) و ملاعلاءبیگ * ( رجوع کنید بهعلاءالدین تبریزی * ، سدة دهم ) بودند که موجب رونق و تکامل و گسترش بیش از پیش ثلث تا اواخر سدة دهم شدند. شیوة عبداللّه صیرفی را شاگردش خیرالدین مرعشی (متوفی 876) به قلمرو عثمانی بُرد و شاگرد برجسته ای چون حمداللّه آماسی * (متوفی 926) را پرورش داد. احمد قره حصاری * (متوفی 963)، دیگر ثلث نویس برجستة عثمانی ، که بعدها شیوة جدیدی در ثلث ابداع کرد، نیز پرورش یافتة اسداللّه کرمانی (متوفی 892)

بود (نیز رجوع کنید به حبیب اصفهانی ، ص 72؛ عالی ، ص 44؛ بیانی ، 1363 ش ، ج 4، ص 1027ـ 1028، 1064).

ثلث نویسان و کتیبه نگاران بزرگ صفوی و عثمانی ، این خط را به اوج تکامل رساندند. دورة شکوفایی خط ثلث در ایران ، پس از عصر صفوی ، بنا به دلایلی چون رونق خط نستعلیق و هرج و مرجهای طولانی سیاسی و اجتماعی ، سیر نزولی یافت آنچنانکه تا پایان عصر قاجار، فقط یک ثلث نویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی ) مجال ظهور یافت . اما در عثمانی ، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و آن دیار بتدریج به کانون ثلث نویسی مبدل گشت . ظهور جمع کثیری از ثلث نویسان برجسته در عثمانی ، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار به جا مانده از آنان ، که با ابداع شیوه های متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت ممتازی است . در قرن اخیر، خط ثلث در ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان و مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجسته ای قدم به عرصه نهاده اند. شیوه های رایج ثلث در این نواحی ، به رغم برخی تفاوتها، همان شیوه های دورة صفوی و عثمانی است .

در گذشته برای نوشتن قطعات (صفحه ای که مطلبی به قلم درشت بر آن نوشته شده باشد)، پشت جلد، عناوین ، سرلوحه ها و تقسیمات کتابها، الواح سردر خانه ها و مغازه ها، کتابت قرآنهای جامع ، حکاکی سنگها و مهرهای قیمتی و نشانها از خط ثلث استفاده می شد (فضائلی ، 1371 ش ، ص 95؛ سهیله جبوری ، ص 52؛ زکی صالح ، ص 123؛ ذابح ، همانجا). اما عمده ترین و مهم ترین کاربرد این خط کتیبه نویسی محرابها، قبه ها و سر در ورودی مساجد، توأم با طرحهای اسلیمی و ختایی ، است که رواج آن ، به سبب هماهنگی خط ثلث با طرحها و رنگها و کاشی کاری مساجد است (فضائلی ، 1376 ش ، ص 130ـ131؛ همو، 1371 ش ، همانجا)؛ از این رو، همواره جمع کثیری از ثلث نویسان در زمرة کتیبه نویسان نیز بوده اند.

از ثلث نویسان و کتیبه نگاران برجستة ایرانی در دوران معاصر، احمد نجفی زنجانی * (متوفی 1361 ش )، عبدالحمید ملک الکلامی * (متوفی 1328 ش )، محمدعلی غروی کاتب (تولد 1288 ش )، حبیب اللّه فضائلی * (متوفی 1376 ش )، سید مرتضی نجومی ، عباس مصباح زاده ، محمد موحد حسینی ، قنبری و صمدی اند (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به بیانی ، 1363 ش ، ج 1ـ2، ص 371ـ376؛ فصلنامة هنر ، ش 1، ص 183ـ187؛ هنر و مردم ، ش 53 و 54، ص 31).

برخی از ثلث نویسان و کتیبه نویسان برجستة سایر سرزمینهای اسلامی از این قرارند:

عثمانی (ترکیه ): حمداللّه آماسی (متوفی 926)، احمد قره حصاری (متوفی 963)، حسن چلبی (متوفی 1002)، حافظ عثمان * (متوفی 1110)، مصطفی راقم (متوفی 1241)، اسماعیل زهدی (قرن دوازدهم )، محمود جلال الدین (متوفی 1245)، مصطفی عزّت (متوفی 1293)، محمد شفیق بک (متوفی 1297)، راسم افندی (متوفی 1302)، سامی افندی (متوفی 1313)، احمد کامل (متوفی 1360)، اسماعیل حقّی (متوفی 1365)، محمود یازَر (متوفی 1372)، مصطفی حلیم (متوفی 1343 ش /1964)، حامد آمدی (متوفی 1403).

سوریه و لبنان : ابراهیم الرفاعی (متوفی 1403)، کامل البابا (متوفی 1412)، نسیب مکارم .

مصر: محمد مونس (متوفی 1318)، محمدعلی مکّاوی ، محمد حُسْنی ، محمود شحّات ، علی بدوی (متوفی 1353)، سیدابراهیم (متوفی 1414/ 1994)، نجیب هواوینی .

عراق : هاشم محمد بغدادی (متوفی 1352 ش /1973)، محمد صبری هلالی (متوفی 1372)، عبدالغنی عبدالعزیز، مهدی جبوری .

افغانستان : عزیزالدین وکیلی فوفَلْزایی ( رجوع کنید بهرمضان یوسف ، ج 1، ص 13؛ اباظه و مالح ، ص 115، 210ـ 211، 291؛ د.ترک ، همانجا؛ بابا، ص 279؛ فضائلی ، 1350 ش ، ص 246ـ 258؛ اعظمی ، ص 207ـ214، 254ـ296؛ بهنسی ، ص 39، 79، 137، 142، 157؛ رادو،