حجاب

 

 

 

دکتر محمد معین درفرهنگ لغت خود  فرهنگ را اینگونه معنی میکند :  1: ادب (نفس ) ، تربیت  2:دانش ، علم ، معرفت   3: مجمو عه آد اب و رسوم   4:مجموعه علوم  و معارف  و هنرهای یک قوم  5:کتابی که  شامل لغات یک یا چند زبان و شرح آنهاست . 

بنابر این وقتی از فرهنگ سخن به میان میاوریم مسئولیت سنگینی بعهده داریم . و جدای از این مطلب لازم بذکر است که وقتی ما ایرانی ها خود را یک ملت غنی از مسائل فرهنگی میدانیم ، باید به تمام این نکات توجه داشته باشیم. و من در هر بخش قصد دارم به گوشه هایی از این مفهوم خواهم پرداخت.

و اما امروز میخواهم از رابطه متقابل دین و فرهنگ بنویسم ، چرا که معنای داده شده متاثر از این رابطه میباشد.

همانگونه که مطلعید و میدانید ، اصولاً گاه فرهنگها بواسطه تغییر آئین موجب تغییرشان میگردد و متاثر از آئین جدید میگردند که طبیعی است . ولی گاهاً بعضی از فرهنگ گذشته که ایجاد تداخل در آیین و فرهنگ نمیکند در آن جامعه پا برجا میماند. و فرهنگی که تداخل جدی در مذهب و آئین جدید ایجاد میکند به مرور در آن جامعه کمرنگ شده و با نسلهای جدید از بین میرود.

ایران از آن جمله مللی است که با قبول اسلام فرهنگ خود را با آن دین منطبق کرد و تمامی ادوار سعی نمود به دین قبول شده نزدیکتر شود نه دور تر . و بیشتر اوقات مفق بوده چرا که دشمنیها نیز مردانه تر و  رو در رو بود ، ولی در این صده که دشمنیها با فریبکاریها قرابت بیشتری پیدا کرده کار برای ایرانیها هم سخت گردیده که در هر بخش به گوشه هایی از این معضل خواهم پرداخت .

یکی از این فرهنگ ها که بصورت جدی دارد در این صده آسیب میبیند و مقصر اصلی آن رضا شاه و انگلیسها بودند حجاب است. که ریشه آن نیز به این دلیل بود که ، وقتی دیدند برای شکست ایرانیان باید دین و فرهنگ این مردم را آسیب بزنند واین کار سخت است ، تصمیم گرفتند از جوانها شروع کنند که بتوانند در نسلهای بعد موفق شوند ، و بهترین حربه برای گمراه کردن جوانها که باعث شود در دینشان سست گردند تغییر فضای سالم جوانی  جوانان بود و چه راهی بهتر از اینکه در زمان بلوغ ، غرایز آنها را آلوده نمایند و بالا ترین تاثیر را زنان میتوانستند بگذارند و در اولین گامها دست روی حجاب زنان گذاشتند تا چشم جوانان را از پاکی بدور کنند و متاسفانه تا حدودی هم موفق شدند .و تنها سدی که مانع بود روحانیون بودند که سالها زحمت کشیده اند و در این زمان بیشترین سرمایه گذاری را میکنند تا این قشر را که میتواند مانع اینگونه نفوذها باشد را آسیب برسانند.

اما از بحث خارج نشویم و به همان حجاب بپردازیم . مقوله ایکه این روزها بعنوان یک موضوع روز همیشه مطرح است. و کسانیکه عمل خود از بی حجابی را توجیه کنند با ذکر مسئله آزادی فکر میکنند خود را از همه چیز رها کرده اند و دیگر راحت شده اند . بنابراین ما نیز به ناچار باید قبل از بحث حجاب کمی هم به مقوله آزادی بپردازیم.

دکتر محمد معین در فرهنگ لغات خود در معنای آزاد اینگونه معنی میکند :1: آنکه بنده کسی نباشد، رها ، وارسته  3: بی قید وبند  4: شاد ، فارغ  5:سر افراز   6:سالم ، بی گزند .  و در معنای آزادی اینگونه معنی میکند: حریت ،آزادگی ، عبودیت ،آزاد مردی ، رهایی ، خلاص .

 حال ما باید با توجه به فرهنگ ایرانی که از ایران باستان به یادگار بوده یعنی نجابت  و بعد از اسلام پر رنگتر گردیده بود . و با توجه به معنی های داده شده بصورت گزینه ای باید ببینیم  در این زمان با کدام معنی آزادی این شعار ها قرین است : آیا   بی حجابی مساوی با این استکه بنده کسی نباشیم ! که اگر چنین است مسئله اسلام و بنده گی خدا و.....در کجای زندگی ما جا دارد؟  و اگر بی حجابی  مساوی با وارستگی میباشد ، پس با حجابی و نجابت در کجای زندگی ما نقش دارد؟ اگر با معنای شاد و فارغ بسنجیم  که چند مفهوم دارد که بی توضیح اهل فهم خود درستی آن را بررسی میکنند و ما در جای دیگر به این مسئله خواهیم پرداخت. و معنای ذکر شده دیگر در فرهنگ لغت به معنی بی قید و بند است که ظاهراً قرینتر است. و ما هرچه در اینجا معنی لغوی کردیم از فرهنگ لغت فارسی و در معنای آزاد آوردیم . ولی آنچه در معنای آزادگی میـآید وبرگرفته از معنای  آزاد است  تماماً از مواردی استکه از شخصیت . وقار ،دینداری ، ارزشهای مثبت ، حکایت میکند و بعضی از ما وقتی میخواهیم عمل خود را تو جیه کنیم با ذکر کلمه آزادی حتی این کلمه را آلوده میکنیم .

اصولا ایرانی یک سنگینی و وقاری دارد و دارای ارزشهایی استکه هیچگاه با بی قیدی و بی بنده باری قرین نیست و حتی وقتی جوانان مارا نگاه میکنیم در زمان خواستگاری بعد از همه جوان بازی و شناخت زنها و دختر ها ، اولین ملاک ارزشی آنها نجابت است و اینکه دختری که به خواستگاری او آمده اند نباید پیش از این رفیق بازی داشته باشد که این باز بواسطه ریشه پاک جوانان وریشه پاک مذ هبی آنهاست . بنابراین این بیقیدی و مثلاًآزادی و رفیق بازیها در کجا جایگاه دارد که در زمانهای اساسی و بنیادی کاملاً کمرنگ است . آیا کسانی که با این شعارهای کاذب زندگی میکنند دوست دارند سر خود را مثل کبک در زیر برف کنند وبا بی توجهی به این واقعیتها زندگی کنند . چرا نمیخواهند که یاور کنند که اگر این بی حجابی در ملل دیگر نمودی دارد با آداب و سنن آنهاست و بدون آنکه بخواهیم صحه بر کارشان بگذ اریم باید بگوییم که عادت کرده اندف ولی در ایران که با یک فرهنگ غنی و ریشه دار و با یک قدمت چندین هزار ساله فرهنگی سالم است و بعد از اسلام نیز ارتقا یافته است واینگونه شعارها جایگاهی ندارد و گاه مشاهده میکنیم بعضی از این افراد بدون شناخت مثل کلاغی  میماند که میخو اهند راه رفتن کبک را یاد بگیرند ...یعنی بگونه ای لباس میپوشند که اکثر غربیها هم نمیپوشند مگر افراد ناسالم آن کشور و سیاست مدارن غربی از انتقال این بی حجابی فقط قسمت فاسد آنرا به ایران انتقال داده اند و فقط خواسته اند که فرهنگ ما را خدشه د ار کنند. ومتاسفانه بعضی از افراد نا آگاه و راحت طلب نیز به تبعیت از این سوغات نا مطلوب و با شعار آزادی خود را گول زده و سعی میکند بجای برگشت از راهی که خود میدانند غلط است ، از سر غرور دیگران را نیز آلوده کنند و مثل معتادانی میماند که بجای ترک دنبال هم بساتی میگردند . و طبیعیست ما نیز مثل یک بیمار باید به آنها نگاه کنیم و در سدد بهبود آنان باشیم.

بنابراین ای دوستان خوب ایرانی توجه داشته باشیم که دشمن با بزک  کردن کلمه آزادی قصد از بین بردن ریشه های فرهنگی و دینی ما را دارد و محض رضای خدا هم موش نمیگیرد و نیتی جز چپاول ندارد و باید کانلا هوشیار باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد